100 متن کوتاه گریه ۱۴۰۳ جدید 2025

داشت گریه میکرد‌. همونجور که چشماش پُر از اشک بود با خنده گفت: دیگه دوست ندارم، واسم مردی! اشکاشو پاک کرد.ُ زانوهاشو بغل کرد و زیر لبش زمزمه کرد: من هیچ وقت دروغ گویِ خوبی نمیشم. .

بعضی ها گریه نمی کنند اما
از چشم هایشان معلوم است
که اشکی به بزرگی یک سکوت،
گوشه ی چشمشان به کمین نشسته..

به اندازه گریه گنجشک دوستت دارم فکر نکن کمه .گنجشک وقتی گریه می کنه ، میمیره!

️️️

هیچکس تنهایی ام را حس نکرد
وسعت ویرانی ام را حس نکرد
در میان خنده های تلخ من
گریه پنهانی ام را حس نکرد

لا لا لا لابخواب
دنیا خسیسہ!
واسہ کمتر کسی
خوب مینویسہ
یکی لبهاش همیشہ
غرق خندست
یکی چشماش توخابم
خیسہ خیسہ 🖤:)

نرو از پیش من؛ آخر؛
مجالِ بی تو بودن نیست؛

دلم مویه کند هر دم؛
بگرید زار؛ می گیرد!

زهرا حکیمی بافقی،
بیتی از یک غزل.

دختری که با نمک میخنده، زیاد گریه کرده

امشب گرفته گریه ها دست دلم را
دریا کمک کن تا بیابم ساحلم را
در کوچه ی نور و صدا ره میسپارم
امشب اگر مرگم رسد حرفی ندارم

آسمان که دلش می گیرد،
--ابری می شود
نمی دانم
چرا من،
هوای گریه دارم!



لیلا طیبی (رها)

خنده رنگی ست که بر لب می نشیند،
اما گریه رنگی ست که دل رو خاموش می کند.

اونقدر قشنگ بخند!
که بقیه برای گریه انداختنت
خجالت بکشن

باران که می بارد دلم برایت تنگت تر می شود...

راه می افتم،

بدون چتر،

من بغض می کنم،

آسمان گریه می کند !

بعضی از آدم های این روزگار با گرگ بره می خورند...با چوپان گریه می کنند! مراقب باشیم...

خونه از گریه پُره، کوچه از مرگِ غزل
توی ویرونی باغ، نعش گُل بغل بغل

به قیمت سفید شدن موهایم تمام شد!
ولی آموختم که :
ناله ام، سکوت باشد...
گریه ام، لبخند...
و تنها همدمم، خدا.

کوه من گریه نمیکرد و نمیدانستم
کوه ها اشک ندارند،فرو میریزند

چنان آنها را ترغیب به گذشته و فقر و مرده پرستی و گریه و وافور و توسری می کنیم که دست روی دستشان بگذارند و بگویند باید دستی از غیب برون آید و کاری بکند!

گاهی میپرسند ازمن!
عاشقش هستی هنوز؟
بی تفاوت بودنم راگریه می ریزد بهم...
.

هر شب
خواب کسی را می بینم
که نیست..
و هربار با گریه از تو می پَرَم...

𖣘☔️❦︎ *من نمیدونم زَنا چه
چیزایی دوس دارن و با چه
چیزایی آروم میشن ولی اگه
موهاتو ناز کنم گریت قطع میشه؟

رمان بدجنس ترین خوب من
ریحانه غلامی (banafffsh)

چہ سختہ بغضتو باخوردن اب فرو بدی
ولی از گوشه چشمت پایین بریزه ..! :)

خندیدن خوب است..
قهقهه عالیی است...
گریستن ادم را آرام میکند...
اما !!
لعنت بر بغض !!!

شب چنان گریه کنم بی تو
که همسایه به روز
دست من گیرد و
بیرون کشد از آب/ مرا

شاید می خواهد گریه ام بگیرد
اما غمگین تر از آنم.

آدم خلیفه تنهای خدا
روی زمین است
امپراتوری که گاهی باید برگردد یه
آخرین سلاح ش
... و سلاح او گریه است

چترت را بگیر
چشمهای من
بزرگ شدیہ
بارانند!

وای به حالِتان
اگر دُختری بُغضش را به جای گریه
بخندد .. کارتان تمام است ..!
دیگر او سنگی شده است ،
با نقاب فرشته ..!
دیگر کارتان تمام است ...

وقتی دلم گرفت زیر باران گریه کردم...
وقتی اشکهایم میان قطره های باران گم شدند،
تازه فهمیدم
غم من چقدر کوچک است
و غم آسمان چقدر بزرگ...

خواستم گریه کنم قلب صبورم نگذاشت
وقت زانو زدنم بود غرورم نگذاشت

باران که میبارد
دلم برایت تنگ تر می شود
راه می افتم بدون چتر
من بغض می کنم،آسمان گریه
.

بهتر و زیباتر از لبخند می دانی که چیست؟
گریه های بی ریا و باشکوه آبشار

به شانه های غمم
تکیه کن میان اشک.

که گریه می فهمد ؛
مردهای تنها را

حیران شده ی گریه ی پنهانی خویشم

آرامشی از لحظه ی طوفانی خویشم

پنهان شدی و فکر خیانت به سرم زد

شرمنده ی این حالت شیطانی خویشم

به قیمت سفید شدن موهایم تمام شد!
ولی اموختم که
ناله ام سکوت باشد...
گریه ام لبخند...
وتنها همدمم خدا...

آدم‌ ها گاهی اوقات گریه می‌ کنند.. نه به خاطر اینکه ضعیف هستند !!
بلکه به خاطر اینکه
برای مدت طولانی قوی بوده اند ..! .
هرتا مولر

داری گریه میکنی ؟
+نه . حساسیت دارم
به چی؟
+به نبودنش

تو از کی عاشقی؟
این پرسش آیینه بود از من!
خودش از گریه ام فهمید
مدت‌هاست،مدت‌هاست ..

مطمئن باشیدکسی که شما را
دائم به گریه می اندازد...
نه عاشق شماست
و نه حتی دوست‌تان دارد!

خاطرات خیلی عجیبند ...
گاهی اوقات می خندیم ...
به روزهای که گریه می کردیم ...
گاهی گریه می کنیم ...
به یاد روزهایی که می خندیدیم!

شده دلتنگ کسی باشی و از شدت حزن
گریه بر شانه‌ی بالش کنی و خواب شوی؟

وقتى دختر ى
بخاطر پسر ى گریه کند
قطعاً عاشق اوست
ولی اگر پسری بخاطر دختری اشک بریزد
یعنی دیگر هیچ کسی را
به اندازه او دوست نخواهد داشت... .

چرا؟
به‌جای‌‌پاک‌کردن‌اشک‌هات،
ا‌ونایی‌رو‌پاک‌نمی‌کنی‌که
باعث‌گریه‌ات‌می‌شن‌

پول خوشبختی نمیاره ؛ ولی گریه کردن تو یه مرسدس آسون‌تر از گریه کردن روی دوچرخه است !

بعضی از آدمهای این روزگار این چنین اند:
با گرگ بره می خورند
با چوپان گریه می کنند

کاش آدم ناراحت شه..
دلش بگیره...
گریه کنه...
زجه بزنه..
ولى نَرسه روزى که مثل یه تیکه سنگ
بى‌ تفاوت شه...

با هم دیگه خندیدیم،
تنها گریه کردم...!

گفته بودی گریه کن از غصه ات کم می شود
من اگر یک شب ببارم این جهان غم می شود .

هیچ کس لیاقت اشک های تو را ندارد، ولی هر کسی که لیاقت آنها را داشته باشد تو را به گریه نخواهد انداخت.

جهان بی عشق
چیزی نیست جز تکرار یک تکرار
اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد اینجاست

به جای پاک کردن اشک هات، آدمهایی که باعث گریه ات میشن پاک کن..

آنقدر گریه شدم ، عشق به امداد آمد
آتشم زد
که آبم نبرد...!

گریه هایم در مسیرِ عشق یادم داده اند

آنکه حسش بیش ، اشکش بیشتر ...

دلتنگ که میشوم
با تو قدم میزنم
تو سکوت می کنی
من لبخند میرنم
تو نگاه میکنی
من لبخند میزنم
تو گریه میکنی
من غرق میشوم
وناگهان کسی بر شانه هایم می زند

کجای گریه بخندم، کجای خنده بگریم
که پشت گریه و لبخند، توامان تو نباشی

دلتنگی آدم را به خیابان می کشد!
دلتنگم!
و مردم نمی فهمند
قدم زدن گاهی
از گریه کردن غم انگیز تر است

بالشت جانم ! چقدر صبوری تو ...!
دلم که میگیرد روی شانه هایت گریه میکنم.
از دنیا که خسته می شوم تا میخوری تو را میزنم .
تو هم که آرام و بی زبان ! هیچ نمیگویی ...:)
بی زبان دوست داشتنی !

بلوط

شکست ،

تختخواب شد

شبها صدای گریه ای
میاید

گریه کن,
ولی لبخندت را جار بزن!
آدم ها خسته از سیلاب غم اند.

وقتی به خویش می نگرم
تورا می بینم
در خنده
در گریه
در خشم
در عشقی که جز آن، خنده و گریه
برایم، بی معناست.
حجت اله حبیبی

گریه هامون رو ندیدن
آخرشم متهممون کردن به دل سنگ بودن:)

اگر میدانستیم
قرار است در آینده
چه بلاهایی را
تاب بیاوریم
در کودکی به جای
توپ پلاستیکی مان
قلبمان را دو لایه
میکردیم
شاید اینگونه
بغضمان حریف گریه هایمان
میشد....

هفته پیش گواهینامه را گرفتم
همان طور که همیشه درموردش حرف می زدیم

چون تو خیلی هیجان داشتی
که بتوانم تا خانه ات رانندگی کنم

ولی امروز به سوی حومه شهر رانندگی کردم
با گریه؛ چون تو آنجا نبودی!

دردیست در دلم که دوایش نگاه توست
دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم

ابری که می گذشت به آهنگ گریه گفت:
دنیا مکان «ماندن» ما نیست، «بگذریم...!

روزی که مرگ تسکین دهَد درد دلم را،
در پی دوست جوید یار بیگانگان را،
همی چون زِ مرگم بُگذشت روزگار،
بر جایگه عشق گمارد دیو نهادان را.

احمد زیوری

می گویند پرنسس ها گریه نمی کنند، ولی من گریه می کنم!نه به خاطر اینکه نشان دهم پرنسس نیستم.
به خاطر اینکه نشان دهم یک انسانم.

خواستم گریه کنم، قلب صبورم نگذاشت
وقت زانو زدنم بود، غرورم نگذاشت

همیشه یادت باشه موقع بارون بخندی
اره ابر گریه میکنه....
گل تشنگیش برطرف میشه، منم تنهاییم)
چون توی خاطرات با تو بودن جاری میشم...
مبینا سایه وند

شرق، غرب، جنوب، شمال!
من تو زمین باشم؛ تو رو هوا...
بغض کنی، گریه م میگیره :)

ریحانه غلامی (banafffsh)

دل که می گیرد نمی گوید کجا باید گریست
گریه کردن در خیابان نیز آرامم نکرد

آه
گریه ی روح است ...

هرکه دم از مطرب و می می زند
گریه را ، در لابه لای تار، پنهان می کند
حجت اله حبیبی

تمام دل مشغولی هایمام را
از یاد برده ام!
خنده های از ته دل
گریه های پر بغض
روزهای پر حسرت و حتی؛
انتظار را
من خالی خالیِ خال یم...!!!

شب است دیگر غباری بر دل انسان می نشیندو اشک های ناخوانده اش را مهمان چشم هایمان میکند.

بعد عمری که به خواب منِ بیدل آمد
گریه آبی به رخم ریخت که بیدار شدم

می شود چشمان من با دیدنت گریان شود؟
لحظه ای سیراب و روزی بر شما مهمان شود؟

ابر بی تابم که عمری حسرتت در سینه است
می شود بغض دلم در کربلا باران شود؟

بهزادغدیری

گاه ،
گریه
تقاص
ثانیه هایی را می دهد
که
نخندیده است.
حجت اله حبیبی

بالهایت
اسیرِ غروب،
پنجه هایت
در خیالِ سبز،
در غربتِ قریبِ صدایت
گریه می کنی
احمقی گفت:
چه قناریِ خوشحالی!!

نجیب بود
و گریه می کرد
که به هیچ چیز دیگری شبیه نبود
جز اسب !

برای بعضی درد ها
نه می توان گریه کرد ...
نه می توان فریاد زد ...
برای بعضی از دردها...
فقط می توان
نگاه کرد و شکست ...

درختان، برگ می ریزند و گریه می کنند
و ما روی اشک هایشان قدم می زنیم
کدامشان زخمی تبر شد
کدامشان را سر بریدید
که سالهاست، پائیز که می رسد
تمامشان به درد یکی پیر می شوند

مدگل توی آهنگش میگه :
(( عشق
بار داره
گریه کن جای اشکاتو میبوسم ))
دلبر کجایی که از بار عشق گریانمو کسی بر جای اشکانم بوسه نمیزند تا آرام بگیرم : )

خسته تر از آنم که نالان بمیرم
مرده تر از آن که با درد بمیرم

از دلم دیگر نتوان خبری گرفت
افسرده تر از آنم که که گریان بمیرم

به هم آوا شدن گریه و باران سوگند
که جگر سوز تر از عشق ندیدم دردی

دلم گرفته بیا بی بهانه گریه کنیم
به یاد خاطره ای عاشقانه گریه کنیم ...
میان جمع بخندیم از سر اجبار
به حال غربت خود مخفیانه گریه کنیم

گریه هم نمیتواند حجم نبودنت را کم کند
من دلم فقط یک آسایشگاه روانی میخواهد؛
که یک جیغ ممتد دیوانه وار باشد
و فکر کردن به تو... .
.

از میان نوحه و زنجیر و گریه بر حسین
کاش گوشم بشنود پیغام آن آزاده را

خون را بر برف دید
چه جای گریه
کودکی که بره ها را دوست می داری؟
زمستان
سُرسُره می سازد
گوسفند از گلوی گرگ
پایین می رود




سعید فلاحی(زانا کوردستانی)

کم نشد از گریه اندوهی که در دل داشتم

پاک نتوان کرد با دامان تر آیینه را

کاش یکی بود تو بغلش گریه میکردم دردودل میکردم وجودش ارامش بخشم بود میشد یه تکیه گاه محکم

بخند که صدای زن همیشه بغض و گریه نیست

به ساز یکی گریه میکند...
و به ساز دیگری... می رقصد !
دنیا را میگویم...
مدام مطربی میکند

تو رفتی و من اشک خون گریه کردم. غمم بیشتر می شود. فقط این نیست که شما رفتید. اما وقتی ترک کردی چشمهای من با تو رفتند. حالا چطور گریه می کنم؟

نیما معماریان :

باران آبرویم را خرید
شبیه مردی که گریه نمی کند
به خانه برگشتم.

خوب حرف زدن بلد نیستم..
آدم جالبی هم نیستم..
امّا جوری دوستت دارم ،
که وقتی نیستی
گریه می‌کنم.

میشود بغلم کنی؟
محکم
دلم تنگ است
برای بوی تنت
برای دستانت که دورم گره شود
برای حس امنیتی که آغوشت دارد
بغلم کنی و هیچ نگویی
بگذار گریه کنم
میشود بغلم کنی؟ ️

پر شده ام از صداهای خالی
از شعر های ناگفته
از جمله های ناتمام
از بغضی که تمامم را احاطه کرده است
و از چشمی که لحظه هایم را خیس

رنج،میراث گرانمایه ی آبادی ماست
گریه،دیریست که ساز و دهل شادی ماست

دمِ عید باشد و تو نباشى!
آدم دلش مى خواهد
فقط گریه کند ...

در چشم هایت خیره بودم، غرقِ لبخند

اما زنی در عمق جانم گریه می کرد



رفتم...ولی از سایه ام می شد بفهمی

چشمم، لبم، دستم، دهانم گریه می کرد...

تنهایی ات
گریه ات ...
دیگر چه چیزی لازم است
تا دل خدا بلرزد ؟