در دلم شوق پرکشیدن نیست
در نگاه ترم رسیدن نیست
در و دیوار هر دو می گریند
دیگر این خانه جای ماندن نیست
من نفس می کشم هنوز،ولی
این نفس ها که زنده بودن نیست
در خیالم نشسته ای، اما
هر طپیدن که دل سپردن نیست
همه دیدند صبر وطاقت من
احتیاجی دگر به گفتن نیست
چمدانم هنوز پشت در است
پا به پا کردنم که رفتن نیست!
ZibaMatn.IR