تو بویِ عید میدی
بویِ سرکه یِ سفره هفت سین
که صبحِ اول فروردین می پیچه تویِ خونه..
تو به رنگ قرمزِ ماهی تنگ بلوری، که دلِ آدم قنج میره وقتی نگاهش می کنه. .
تو زمزمه یِ یا مقلب القلوبی، که به حَوِّل حالِنا اِلی اَحسَنِ الحال می رسه..
اصلاً تو طعمِ خوش سمنویِ بازاری، که لحظه هایِ آخر، درست دمِ تحویلِ سال پا به سفره می ذاری..
تو حتی از تنت عطرِ شکوفه می چِکه..
تو خودِ عیدی
خودِ بهاری
بیا و هر سال
هر روز
هر لحظه تحویل شو به من.
ZibaMatn.IR