گل من ! تیغ غم از طاقت من تیزتر است
نازنین ! امشب این قصه غم انگیزتر است
قسمت دشمن نشود کار به آنجا برسد
دوستت دارم های معشوقه به اما برسد
سخت این نیست که دشمن به اسارت ببرد
سخت آن است که معشوق از کنارت برود
عشق زیباست که بر تیغه ی خنجر باشد
جان دهد در قدم یار و بی سر باشد
اینکه در نیمه ی ره دبّه کنی مسخره است
وه چه زیباست که تا نقطه ی آخر باشد
دیشب دلتنگ تو بودم و سیگار کشیدم
تا صبح همه اش ثانیه بردار کشیدم
با مشت زدم بر سرش باز طپش کرد
این گونه از این قلب خودم کار کشیدم
بس که از ستم یار ستمکار فریاد کشیدم
بین خودم و واهمه اش دیوار کشیدم
ZibaMatn.IR