پائیز که از راه میرسید
دربدری سراغ دل آدمهارا میگرفت
هر کس بدنبال آسمانی بود که از او باران ببارد
یا خیابانی با درختان قدیمی و پر برگ؛
اصلا پائیز که از راه میرسید
ادمها دوست داشتند عاشق شوند
و سراغ دلتنگیهایشان را از برگها بگیرند
قدم بزنند،
باران بیاید
تنها باشند،
و در خلوت خویش به سادگی خاطره بسازند.
پائیز یک فصل نیست
تلنگر تنهائی آدمهاست
در ازدحام دیدن و نرسیدن،
اصلا پائیز پادشاه ترانه هاست
وقتی که ادم دلش تشنه شنیدن باشد...
ZibaMatn.IR