پائیز که از راه میرسید
دربدری سراغ دل آدمهارا میگرفت
هر کس بدنبال آسمانی بود که از او باران ببارد
یا خیابانی با درختان قدیمی و پر برگ؛
اصلا پائیز که از راه میرسید
ادمها دوست داشتند عاشق شوند
و سراغ دلتنگیهایشان را از برگها بگیرند
قدم بزنند،
باران بیاید...