تو درون من به خاک سپرده شدی...
تو و تمام خاطراتت...
قرار بود مرگت مرا آرام کند...
با تمام وجود می خواهم از تو دور باشم...
چشمانم را می بندم تا تصویرت ، دلم را از خود بی خود نکند
دستانم را از تو دور نگه میدارم
نفس عمیق نمی کشم مبادا عطرت در سینه ام حبس شود و بازدمی در کار نباشد
گوش هایم را میگیرم تا صدایت مرا در دام نیندازد
دلم را چه کنم... که حس میکند تو را با روشی که در حواس پنج گانه نیست...؟!
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده
ZibaMatn.IR