"رفیق"
میدونی رفیق؛تو برام خیلی با ارزش تر از این آدم های الکی هستی.
میدونی چرا؛چون تو تنها کسی بودی که تو بهار زندگیم کنارم بودی و شاهد شکوفه زدنم بودی و از دیدنشون به وجد اومدی.
تو تنها کسی بودی که تو گرمای طاقت فرسای تابستون درست همونجا که کلافه بودم از گرما،اومدی و یه لیوان آب خنک دستم دادی.
تو تنها کسی بودی که تو غروب های جمعه اونم فصل پاییز کنارم بودی و پایه بودی برای پیاده گز کردن تمام خیابون های ولیعصر.
تو تنها کسی بودی که تو سرمای زمستون وقتی قلبم یخ زده بود از دست این آدم های الکی و بی وفا،اومدی و به قلبم و وجودم گرما بخشیدی.
رفیق؛تو درست مثل پیدا کردن یه آتیش وسط سرمای زمستون،یه لیوان یخ در بهشت تو آفتاب جهنم تابستون،یه هوای ابری و شیرین تو پاییز و لحظه تحویل شدن سال جدید و اومدن دلبرترین فصل سال،شیرینی و به دل میشینی...
زهرا عوبادی
ZibaMatn.IR