...آه ای از دیده من دور
و در اندیشه ام فتاده مغرور
ای دلداه ی نیستی دور از تصور
تو ز کدامین فصل و جهانی
مخلوق کدامین خدایی
که از تو آغاز میشوم
و در تو پایان می گیرم
ب کجا گریز برم
که هرسوی تورا میبینم
و با هر نفست
جانی در جانم می آفرینی...
محبوب من
بگذار نامت را تکرار کنم
تو را دوست دارم
آنگاه ک تو بیایی
ازتو دنیا می سازم
و دنیا را باتو...
تورا دوست می دارم
بی هیچ قیاسی با دیگری
و در خیال تاریکم
سالهاست که ب دوست داشتت آرامم
محبوب من...
مگذار در این دنیای بی رحم
به دور از خیال تو بمیرم
من دگر چیزی نمی دانم
دوستت دارم
و این تنها شرح حال من است
و درآخر ....
از زبان شاملو برایت می نویسم
گاهی به من فکر کن
من حتی به گاهی بودن
در فکرت هم راضی ام....
✍️:سعید رضایی فر
ZibaMatn.IR