100 متن کوتاه یلدا ۱۴۰۳ جدید 2024
کپشن یلدا برای اینستاگرام و بیو واتساپ
پاییز ثانیه ثانیه می گذرد، یادت نرود این جا کسی هست که به اندازه
تمام برگ های رقصان پاییز برایت آرزوهای خوب دارد.
عمرت یلدایی، دلت دریایی، روزگارت بهاری ♥
پیشاپیش یلدایتان مبارکباد
بلندای شب یلدای من باش
طلوع روشن فردای من باش
ولی فردا، خدا داند کجایی
همین حالا، همین حالای من باش
شب یلدا شب بزم و سرور است / شبی طولانی و غمها بدور است
شباهنگام تا وقت سحرگاه / بساط خنده و شادی چه جوراست
یلدا مبارک
یک قدم مانده به یلدا به شبی خاطره انگیز و بلند
به سفیدی زمستان و اناری که دلش قصه یک رنگیست . . .
یلداتون مبارک
پاییز را خیلی دوست داشتم حیف که رفت
اما امید به پاییز های بعد در من خواهد ماند !
یلدایتان مبارک و همه شب های قشنگ تان یلدایی
به صد یلدا الهی زنده باشی
انار و سیب و انگور خورده باشی
اگر یلدای دیگر من نباشم
تو باشی و تو باشی و تو باشی
یلدا مبارک
هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریم
کنار هم بنشینیم
و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی ها
یلدایتان رویایی
روزهایتان پر فروغ
شبهایتان ستاره باران . . .
یلدا یعنی بهانه ای برای در کنار هم شاد بودن و زندگی یعنی همین بهانه های کوچک گذرا. یلداتان مبارک و زندگیتان پر از بهانه های شاد باد.
یک پاییزه دیگه هم اومد و رفت
جهان عوض نشد اما دوست داشتنت کهنه تر و شیرین تر شد
مهربونم عمر شادی هایت به بلندی یلدا
یلدات مبارک
هر چه از روشنی و سرخی داریم
برداریم کنار هم بنشینیم و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی ها
یلدایتان رویایی
روزهایتتان پر فروغ
شبهایتان ستاره باران
یلدا مبارک
خبر این است که یلدا خانم
آخرین دختر آذر بانو
نوه دختری حضرت پاییز قشنگ
دل سپرده به یکی از پسران
ننه سرمای بزرگ
کرده پیراهنی از برف به تن
می رود خانه ی بخت
الهی بختش قشنگ
یلدای چشم های تو برفی ترین شب است
یلدای چشم های تو طوفان میآورد
امشب تمام وسوسه ها در نگاه توست
ابلیس هم به دین تو ایمان می آورد
بلندای شب یلدای من باش
طلوع روشن فردای من باش
ولی فردا، خدا داند کجایی
همین حالا، همین حالای من باش
یلدایت مبارک عشق من
یلدا هم یلداهای قدیم ...
خبری اگر از انار و هندوانه و میوه های تزئین شده نبود خبری از آجیل هفت رنگ و هفت مدل نبود اما چقدر شادی بود، چقدر گرمی و زندگی بود....
رود اگر دل به درختی بسپارد کافیست
تا بخشکد وسط راه، به دریا نرسد
فال حافظ که بگیرند همه میفهمند
کار عاشق فقط ای کاش به یلدا نرسد .
خدارا، آفتاب ِروشن فردای هر یلدا
اگر پیرم، اگر برنا
اگر کورم، اگر بینا
تو خضرِ راه من
می باش
الا یا ایها الساقی...
چقدر جای تو خالیست اینجا کنارِ من ...
و یلدایی که یک دقیقه بیشتر از شب های دیگر ؛ نبودنت را به رُخ میکشد !
پایان تقدیر انار
سفیر خون
تابوت دانه های زنده به گور
یلدا اما
پایان تقدیر پسته ی خندان هم خواهد بود.
یلداهای زیادی است که رفته ای
و شب های من همیشه
کارشان به یلدا می کشد
بی آنکه کسی دور هم جمع شوند!
یلدا
بلند ترین شب
نداشتن توست...! ...
سفیدی برف را برای بخت بلندت
سرخی انار را برای قلب مهربانت
و بلندی یلدا را برای زندگی قشنگت آرزو مندم
یلدا مبارک عزیزم
یلدا شب پیوند دل و خاطره است
دیدار من و برف لب پنجره است
یلدا شب هندوانه و فال و غزل
کار دل من بی تو ولی یکسره است . . .
بلندترین شب سال هم خورشید را ملاقات خواهد کرد
و این یعنی بوسه ی گرم خداوند بر صورت زندگی
وقتی همه چیز یخ می زند.
پیشاپیش یلدا مبارک عزیزم
قدمی مانده به یلدا
به شب خاطره انگیز و بلند
به سپیدی زمستان و اناری که دلش قصه ی یکرنگی هاست
پیشاپیش یلدایتان مبارک
آخرین سیاهی پاییز را جشن می گیریم
نه از برای سیاهی اش
بلکه نشان دهیم با کنار هم جمع شدن
هیچ شبی نیست
تا در مقابل نور و گرمای جمع ما
توان ایستادگی داشته باشد.
پیشاپیش یلدایتان مبارک
یلدا را حتی در سایه ی شوم کرونا
با رعایت پروتکل های بهداشتی
پاس خواهیم داشت
تا حلاوت آن به تلخ کامی بدل نگردد
یلدایتان مبارک
یلدا دوست داشتن توست ،در دلم!
همانقدر طولانی...
همانقدر تمام نشدنی!
یلدات مبارک عزیزم
عمرتون صد شب یلدا
دلتون قدر یه دنیا
توی این شبهای سرما
یادتون همیشه با ما
دلخوشی نصیب تان باد
غم بمونه واسه فردا
یلدایتان مبارک و شاد
سفیدی برف را برای روحت
سرخی انار را برای قلبت
شیرینی هندوانه را برای عشقت
وبلندی یلدا را برای زندگی قشنگت آرزومندم
یلدا مبارک
یلداست بگذاریم هر چه تاریکی هست هرچه سرما و خستگی هست تا سحر از وجودمان رخت بربندد امشب بیداری را پاس داریم تا فردایی روشن راهی دراز باقیست شب یلدا مبارک!
امسال چه زیباست شب یلدای من
طولانی ترین شبی که به تو فکر می کنم
به تو که واقعی ترین رویای زندگی منی
یلدات مبارک عشقم
و پائیز ثانیه ثانیه می گذرد
یادت نرود...
اینجاکسی هست که به اندازه تمام برگ های رقصان پائیز برایت آرزوهای خوب دارد.
ازامروز....تا یلدا
یلداتون پیشاپیش مبارک
آخرین برگهای پاییز را بتکان
یلدا چشم انتظار است تا کمی بیشتر دوستت داشته باشم
گل کرده غمت در شب یلدایی" من
ای دوست بمان با دل شیدایی من
تصویر تورا گرفته در کنج اتاق
مانند همیشه قاب تنهایی من
یلدای منی همراه منی در این شب تار تو ماه منی
من محو توام تو مال منی بی تو نشود تو آن منی
عمق چشم هایت قصه هزارویک شب یلداست تمام نمی شودهرچه می خوانم
یلدایی که معشوقه ات در کنارت نباشد یلدا نیست،شب احیاست...!
متن: سعید بیات
من امشب دارم میرم فکرنکنم دیگه همدیگه روببینیم منوفراموش نکن وبخاطرتمام بدی هام منوببخش ازطرف پاییزیلدامبارک
چه یلدای مبارکیست
وقتی پاییز را هم
با دوست داشتنت تمام میکنم
هوای خانه غرق از بوی یلدا
صمیمانه خوشامدگوی یلدا
بکِش با پنجه ی سرخِ انارت
دوباره شانه ای بر موی یلدا
تمام روز و شب را یادت هستم
چرا پنهان کنم؟ عشق است و پیداست
ندارم جز تو امشب آرزویی
که با تو هر شبِ من مثل یلداست
با عشق کنار تو،امسال بهتر است
حافظ،صدای تو،این فال بهتر است
بی مرز و واسطه نزدیک من بیا
یلدای موی تو،بی شال بهتر است
نازنین!!!
چله ی پاییز
بزرگداشتِ نامِ توست
بگذارامسال هم،به رسمِ هرساله
به نکوداشتِ نامِ تو
پیک هاراپُر بریزم
تاشرابِ بوسه،،،
دریلدااناری باشد
وشرحش درزبانِ تقویم ها
رویدادی را رقم بزند
دانه های انار را
می کارد در برف
یلدا
بهاری زاده خواهد شد
یلدا یعنی بهانه ای برای در کنار هم شاد بودن
و زندگی یعنی همین بهانه های کوچک گذرا
یلدا مبارک عزیزم
به سحر نرسیده تیره تر گشت
آن شب که تو رفتی...
خداحافظ پاییز
ممنونم که رنگهای سرخ و زیبا را
در برگهای درختان به ما هدیه دادی
و خش خش برگها را برای آرامشی دوباره
زیر پاهایمان فرش کردی
خداحافظ پاییز ...
رعنا ابراهیمی فرد
یلدا با مهر و محبت یلداست
با دوست داشتن ...
عشق ...
علاقه ...
عاطفه...
با دستهای اناری مادرم
با خاطره های شیرین پدرم
یلدا بهانه ای ست برای از تو گفتن
یلدای مبارک...
نگرانم
نگران خودم ؛
مبادا در هجوم برف خاطراتت
جوجه گنجشک دلم یخ بزند
در این خیابانهای دلگیر...
در این زخم های پیاپی...
در این تکرار نبودن ها...
در این یخبندان تنهایی...
یلدا با مهر و محبت یلداست
با دوست داشتن ...
عشق ...
علاقه ...
عاطفه...
با دستهای اناری مادرم
با خاطره های شیرین پدرم
یلدا بهانه ای ست برای از تو گفتن
رعنا ابراهیمی فرد
یلدا یعنی دلتنگی هر شبم
در طولانی ترین شب سال
غرق در فکرگیسوان بلندت
مو به مو ...
یلدا
نام دلتنگی های من است
نوشته بر سر انگشتانم
میان گیسوانت
مو به مو
یلدا
نام دلتنگی های من است
نوشته بر سر انگشتانم
میان گیسوانت
مو به مو
آریا ابراهیمی
شب، شب زیباست محفل ما
شب ، شب یلداست همدل ما
بنوشیم و بخوانیم و برقصیم
دریغا نیستید مهمان منزل ما
به یلدای دلم، خونین کبابم
عزیزم نیستی و آنسوی آبم
تکی سفره ام اشک و به آهه
نوش تو گیرم و مست شرابم
چه بی رحمانه
سکوت فرصت سخن گفتن را
از ما گرفت
تا واژه هایی با احساس
در پشت دیوار لب هایمان
به صف بایستند
حالا دیگر
یلدا هم برای ناگفته هایمان
شب کوتاهی است
مجید رفیع زاد
ای حافظ به شاخه نباتت قسم...به عشقی که در سینه داری...به ثانیه های یلدایت....
امروز برایم خوب دراور.
راستش را بخواهی خسته ام از انتظار....!
آنی
بی تو ، یلداست شب خاطره ها
فالِ سر سبزی این دشت بیا . حجت اله حبیبی
راهِ دلِ خود بگیر و رَه نامه بخوان؛
از صورتِ ماهِ خویش، مَه نامه بخوان؛
یلدا شده احساس بگیر از: تبِ جان؛
با بیژن و با منیژه شَهنامه بخوان!
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
🍇🍉🍎🍒🍓🍊🍅
از راه رسیدَست، شبِ مِهر و وفا؛
دنیا شده از: رویشِ آن، غرقِ صفا؛
بیواسطه روشن از: شکوهِ رویاست،
احساسِ نهانِ شامِ یلداییِ ما!
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
🍇🍉🍎🍒🍓🍊🍅
دیوانِ تپش دارد، دنیای صفا؛
امواجِ عطش دارد، دریای رها؛
وقتی که شکوفا شد، احساسِ نفَس،
رویای غزل دارد، یلدای وفا!
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
🍇🍉🍎🍒🍓🍊🍅
خُمخانه وُ هم، سبوی جان را عشق ست؛
احساسِ تب و، هلوی جان را عشق ست؛
شورِ شررِ بوسه دلم می خواهد؛
یلدای لب و، لبوی جان را عشق ست!
شاعر: زهرا حکیمی بافقی
(الف احساس)
🍅🍊🍅
«تو» باشی و امواجِ نگاهت؛ ای کاش!
«من» باشم و حسّم به پناهت؛ ای کاش!
وقتی که به پایان، برسد، یلدامان،
«دل» باشد و خورشیدِ پگاهت؛ ای کاش!
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
🍇🍉🍎🍒🍓🍊🍅
به حریمِ لبِ احساس رسد سینه ی ما؛
آن زمانی که نگاهت دلِ ما را ببرد!
روشن از مِهرِ وفا می کُند او، شام دل و،
این انارِ دلِ ما، تا شبِ یلدا ببرد!
زهرا حکیمی بافقی، کتاب آوای احساس.
رسیدی، تا غروبی حس برانگیز،
شبِ یلدای گیسو گسترش یافت!
در آغوشم پریشان کرده ای زلف؛
چه ناز ابریشمِ مو گسترش یافت!
شاعر زهرا حکیمی بافقی، برشی از یک غزل، کتاب آوای احساس.
دوباره تو پلک زدی و شبم یلدا شد
دوباره وعده ی دیدارمان به فردا شد
آه ما قرارمان وقت گرما بود
باز تو نیامدی و فصل سرما شد
ستوده
دوباره تو پلک زدی و شبم یلدا شد
دوباره وعده ی دیدارمان به فردا شد
آه ما قرارمان وقت گرما بود
باز تو نیامدی و فصل سرما شد
محمد عاشوری