100 متن کوتاه برگردان شعر کوردی ۱۴۰۳ جدید 2025

متن های کوتاه درباره برگردان شعر کوردی

100 متن کوتاه برگردان شعر کوردی ۱۴۰۳ جدید 2025
کپشن برگردان شعر کوردی برای اینستاگرام و بیو واتساپ

تو همیشه شبیه طلوع آفتابی،
خورشید، تاب و توان به زمین می دهد و
تو هم به دل من...



شعر: سبزه برزنجی
برگردان: زانا کوردستانی

تو همیشه شبیه طلوع آفتابی خو
ارسال شده توسط زانا کوردستانی
لینک متن

مرۆڤ له کاتی مستیدا نازانێت درۆ بکات
من ئیستا که به بینینی تۆ مه ستم،
خۆشم ده وێی.

انسان در زمان مستی نمی تواند دروغ بگوید
من الان که با دیدنت سرمستم،
دوستت دارم.



شعر: برگردان:

مرۆڤ له کاتی مستیدا نازانێت در
ارسال شده توسط زانا کوردستانی
لینک متن

خەمباریەکانم هەڵواسیوە!
کاتێ تۆ هەیت
ئەم دڵ تەنگیەم کە وەکوو جلێکی
هەراو وایە دەر دێنم...

▪برگردان فارسی:

آویخته ام دلتنگی هایم را
وقتی تو هستی در می آورم
این پیراهن گشاد را

خەمباریەکانم هەڵواسیوە کاتێ
ارسال شده توسط زانا کوردستانی
لینک متن

دوباره به کافه ای رفتیم،
نشستی و گفتی:
- من قهوه می خواهم، تو چه؟
گفتم: می شود من، تو را بخواهم!


شعر: وریا امین
ترجمه: زانا کوردستانی

دوباره به کافه ای رفتیم نشست
ارسال شده توسط زانا کوردستانی
لینک متن

گذر زمان همه چیز را ثابت خواهد کرد،
روزی فرا خواهد رسید که پی خواهی برد،
تو چه انسان دل سنگی بودی...




شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی

گذر زمان همه چیز را ثابت خواهد
ارسال شده توسط زانا کوردستانی
لینک متن

مهربانی از چشم هایش می چکد،
یاور روزهای سخت من.
مادرم!



شعر: آرزو عبدالخالق
ترجمه: زانا کوردستانی

مهربانی از چشم هایش می چکد ی
ارسال شده توسط زانا کوردستانی
لینک متن

تو می گویی الان
در کجا
در کدامین کوچه و پس کوچه،
پیدایت کنم.









شعر: بکر علی
برگردان به فارسی: زانا کوردستانی

تو می گویی الان در کجا در کد
ارسال شده توسط زانا کوردستانی
لینک متن

در میان سفت ترین پوسته
مغز گردوی چرب و شیرین
منتظر رسیدن است...
اگر که رهایی را نفهمد
خود پوسیده می شود.







شعر: به ندی علی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی

در میان سفت ترین پوسته مغز
ارسال شده توسط زانا کوردستانی
لینک متن

ای شمع من
تو که می دانستی در این ییلاق، طاقت نمی آورم،
چرا دلم را شکستی؟
چرا شدی قیامت عشق و
مرا بی گناه در آتش فراقت سوزاندی؟!





شعر: بکر علی
برگردان به فارسی: زانا کوردستانی

ای شمع من تو که می دانستی در
ارسال شده توسط زانا کوردستانی
لینک متن

همیشه سبز می ماند،
او که قهقه ی لبخندش به زندگی
بلند است،
صنوبر!


شعر: آرزو عبدالخالق
ترجمه: زانا کوردستانی

همیشه سبز می ماند او که قهقه
ارسال شده توسط زانا کوردستانی
لینک متن

زمین و کفش
با همدیگر ازدواج می کنند و
فرزندی زیبای روی به دنیا می آوردند...
اسمش را، رد پا می گذارند.


شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی

زمین و کفش با همدیگر ازدواج
ارسال شده توسط زانا کوردستانی
لینک متن