متن سعید رضایی فر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات سعید رضایی فر
خواب شیرین صبحم را
باهزاران سوال بی پاسخ
برایم تلخ تر از زهر کرد.
به اُمید رهاشدن از چاهی
که زالوها درگمانش حفر کرده اند
معامله خوبی نبود
دینش را داد دنیایم را دادم
پدر است دیگر........
واکنون
من ماندم و دنیا و چاه زالوصفتان
در دنیایی که فروختم
و...
درهیاهوی ذهن مبهوتم
کسی دانه اندوهی پاشید
ودر خیال وهم گرفته فراقش
اشکهایم
همینقد بس بود
تاجوانه کند درونم
اندوه من
قبل از من وجود داشت
من به دنیا آمدم
تا صاحب تن باشد
جهان سرشار از تنهایی است
در روایت خودش عشق است
و در باور من اندوه
چقد...
...آه ای از دیده من دور
و در اندیشه ام فتاده مغرور
ای دلداه ی نیستی دور از تصور
تو ز کدامین فصل و جهانی
مخلوق کدامین خدایی
که از تو آغاز میشوم
و در تو پایان می گیرم
ب کجا گریز برم
که هرسوی تورا میبینم
و با هر...