امروز پنجشنبه ای دیگر است
و دلخوشند به این پنجشنبه ها
به یک فاتحه، یک صلوات، یک خدا بیامرزدش
همین ها برایشان یک دنیاست در آن دنیا…
شادی روح رفتگان، فاتحه و صلوات
جایشان خالی است … بیشتر از هر زمان دیگری … دلمان برایشان تنگ است … دوست داشتیم بودند و می دیدند … می گفتند و می گفتیم … می خندیدیم و می خندیدند … گریه می کردیم و گریه می کردند …، اما … قافله عمر زود می گذرد.
صدای زنگ جرس هر بار درب خانه کسانی را می زند و عده ای را با خود برده و داغ نبودن پدر، مادر، همسر، خواهر، برادر، دوست و … را بر دل ساکنین می نهد؛
و در این میان چه زیباست رسم پنجشنبه آخر سال … وعده ملاقات با یاران نهفته در زیر خاک … یارانی که شاید زمانی دور یا نزدیک در کنارمان بودند، اما اکنون جز خاطره ای از آنان باقی نیست.
رسمی قدیمی که شاید رنگ و بوی گذشته ها را نداشته باشد، اما همچنان باقی است.
ZibaMatn.IR