زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
5.0 امتیاز از 1 رای

من هنوزم تشنه دیدارم نمی آید چرا؟
این نَسیمِ خوش به گلزارم نمی آید چرا؟

هر که بعدِ او گذر کرد، به کاشانه ی دل
دل بگفتا من گرفتارم نمی آید چرا؟

هر شبانه این دلم سر کرد،زیرِ بغضِ باران
هم چو باران اشک می بارم نمی آید چرا؟

رویِ زردم، شبِ تارم، علتش او بوده است
حال در بستر که بیمارم نمی آید چرا؟

در دل شب آمدم، یا رب پریشان و غریب
گشته ام بیمار و غم دارم نمی آید چرا؟

جایِ زخمِ دل به آسانی نمی گردد رفو
 من که محتاجِ پرستارم نمی آید چرا؟

می کند باد مخالف، شور دریا را زیاد
حال که تا صبح بیدارم نمی آید چرا؟

سید عرفان جوکار جمالی
ZibaMatn.IR

سید عرفان جوکار جمالی ارسال شده توسط
سید عرفان جوکار جمالی


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن