100 متن کوتاه نور ۱۴۰۳ جدید 2024
کپشن نور برای اینستاگرام و بیو واتساپ
مرگ من روزی فرا خواهد رسید
در بهاری روشن از امواج نور
در زمستانی غبار آلود و دور
یا خزانی خالی از فریاد و شور
دخترم! تو نور را برای روشن کردن روزهای زندگیام به ارمغان آوردی
دخترم! تو شادی را به شیوه عاشقانه خودت به ارمغان آوردی
دخترم! تو یک شکوفه هستی که از عالم بالا آمده
یک گنجینه خاص و زیبا برای عشق!
دخترک از صبح خوشحال است و دف می زند، از روز ابری و غمگین دیروز رسیده به روز آفتابی و پر نور امروز
بالاخره تمام شد
عشق یعنی مادر
صبر یعنی یک زن
مهر یعنی دختر
نور یعنی خواهر
هر چه هستی...
عشق،صبر،مهر یا نور
روزت مبارک ای عشق، ای صبر ،ای مهر ،ای نور
صبح یعنی
من هر روز
دلتنگی ام را دم کنم
و تو خورشید را نور بدهی،
صبحِ من، با دلتنگی آغاز شود
و صبحِ تو با دوست داشته شدن...
️️️
با نفس تو
خلقت تازه میشود
با نگاه تو
برکت عشق نمودار میشود
با نور تو
زندگى تابان میشود
دوست دارمش ...
مثل دانه ای که نور را ، مثل مزرعی که باد را
مثل زورقی که موج را ، یا پرنده ای که اوج را
دوست دارمش ...
️️️
و خداوندگار
پالت را در رنگین کمان آویخت
ولوله ای بر پا شد
نور پاشید
گل روئید
و دختر خنده ای زد
و آهسته گفت : که خدا را دید
و تو هم روزی پیر می شوی
اما من
پیرتر از این نخواهم شد
در لحظه ای از عمرم متوقف شدم
منتظرم بیایی
و از برابر من بگذری
زیبا، پیر شده، آراسته به نوری
که از تاریکی من دریغ کرده ای.
شراره های نور خواهد درخشید
غم کوله بارش را خواهد بست
زخمها بهبود می یابند
در دستان بهار سبز خواهیم شد...
آریا ابراهیمی
.من همیشه
روئیایی می بینم
در آیبنه ی این خاک
رنگی
پُر از نور و
هیاهو ی پیچیده در افلاک
تک به تک می شمارم
ستاره هایم را
شاید بیاید
تا تکیه کند تن خسته ام بر آن دیوار.
حالا که نیست...
همه - با چشم خود - دیده اند
نور ی در چهره اش
پیش از آن اما
چشم نداشتند
دیدنش را
.
چون دوستت دارم
راهی پیدا خواهم کرد تا نورِ زندگی تو باشم
حتی اگر در تاریکترین و دلگیرترین حالِ خود باشم
طلوع زیباست ولی
باید خورشید را در آغوشِ غروب خفه کرد
نوری که نتوان با آرامش نگاهش کرد
بمیرد بهتر است
بگذارطلوع کند آفتاب
بگذار نور بتاباند از هر طرف که دلش میخواهد
صبح من زمانی آغاز میشود،
که تو نور بتابانی به من
من صبح را با "تو” آغاز میکنم . . .
از نور به روشنی، از سایه به تاریکی، از بامداد به سپیده، میرسم
تنها از توست که بازهم به تو میرسم
تو مرکز پرگارِ عالمی و من دایره ای که دیوانه وار به دور تو میگردد
و تو
باریکه ی نوری
که به منشور دلم تابیدی
و من از پرتو مهرت
همه پاییز شدم
ولی هیچ چیز زیباتر از این نیست
که پس از دلمردگی ای دراز ...
باری دیگر
نور در وجود تو سربردارد.
- گوشه نشین یونان
- فردریش هولدرلین
صبر کن،صبر،به دستان اقاقی سوگند
و به سوسوی کم نور چراغی سوگند
که همین روزنه ما را به ره نور برد
تا به اسرار شب مستی انگور برد
درخت را ببین قبل اینکه شاخه هایش زیبایی نور را لمس کند ریشه هایش تاریکی را لمس کرده گاه برای رسیدن به نور باید از تاریکی ها گذر کرد
ولی هیچ چیز زیباتر از این نیست که پس از دلمردگی ای دراز ... باری دیگر نور در وجود تو سربردارد.
_فردریش هولدرلین
_گوشه نشین یونان
دستانم نور ؛
چشمانم نور ؛
و من آرامشی بزرگ
از جنس خدا می خواهم
رعنا ابراهیمی فرد
اژدهای کوچک گفت:این شمع خیلی کوچیکه
پاندای بزرگ گفت:هر چقدر نور کم باشه،باز از تاریکی بهتره
_جیمز نوربری
_پاندای بزرگ و اژدهای کوچک
نور باید بود
در همهمه ی خاک های سرد
نور باید بود
در تاریکیِ فصل های پر اندوه
نور باید بود
نور ...
رعنا ابراهیمی فرد
وسط سرو صدا و آشفتگی
میان خاطرات تلخ زندگی
یک نور با من است
یک نور همیشگی....
رعنا ابراهیمی فرد
حتی شب ها هم نور کمی برای دیدن هست.
ما هیچ وقت بی نور نمی مانیم.
هیچ مصیبتی آنقدرها حقیقی نیست...
هیچ چیز زیباتر از آن نیست
که پس از دلمردگی های بسیار
باری دیگر،نور بر تو بتابد.
«از میان پلکهای نیمه باز خسته دل نگاه می کنم: مثل موجها تو از کنار من دور می شوی... باز دور می شوی. روی خط سربی افق یک شیار نور می شوی.»