اکنون نمی دانی در این غروب سرد محنت سَرا گشته بی تو دلم ای دوست! بی من کجایی تو؟ دزدیده غم اینک لبخند هر روزم باز آ به جان ، باز آ تسلیمِ دلتنگی ست دربند بی تابی ست دل بی تو هر لحظه بشکن ! طلسمِ غم تا هستم و هستی ای آشنا ! ای دوست ! بادصبا
این متن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.