زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
آوای باد صبا
صبح است و دلم پر از هوایِ عشق است
چون بلبلکان پر از نوایِ عشق است
سرشارِ غزل هستم و دل، کوکِ غزل
این کوکِ دل و غزل ، عطایِ عشق است
بادصبا...
متن شعر
خورشید جهان می دَمد از کلبه ی عشق
پروانه دلی می رسد از کلبه ی عشق
هر گوشه پراز لاله و ریحان گشته
عطر غزلی می رسد از کلبه ی عشق
بادصبا...
متن شعر
لحظه ها
آبستنِ دلتنگی هایست
که شعر می شوند
بادصبا...
متن شعر کوتاه
دلگیراست بی تو
ثانیه ثانیه های شب
نفس در سینه ی واژه ها تنگ می شود
و نگاهِ قلمم بی تاب
دفترِ شعرم بی قرار نوشتن
و من همچون حبابی
بیگانه ام با بود و نبودِ خویش
بادصبا...
متن شعر عاشقانه غمگین
بویِ گل و یاس و نسترن دارد صبح
لبخندِ قشنگِ یاسمن دارد صبح
مستانه تر از چکاوک ای عشق دلم
هر لحظه فقط با تو سخن دارد صبح
بادصبا...
متن شعر
هر شب
خیالِ بودنت را
پیوند می زنم
در سکوتی غریب
به سطر سطر عاشقانه هایی که
بال می گشایند در آسمانِ دلتنگی هایم
بادصبا...
متن شعر عاشقانه
آهنگ نفسهایت
جاری است
در لحظه طلوع عشق
و در باور خشکیده من
زنده می شود
نفس مسیحایی تو
بادصبا...
متن بادصبا
با خدا دلت باشد ، بی خدا ؛ شوی حیران
مستیِ سحرگاهان ، می کند تو را نالان
ناله از که می داری ، ای دلِ پر از آشوب
کینه می شود با عشق،هرکجا؛ ببین درمان
بادصبا...
متن ارس آرامی
در کوچه های غم
چون سایه بی صدا
دلمرده بی تو ام
با غصه مبتلا
دیوانه وار عشق
چرخی زنم رها
از بودن و شدن
ای تو ، تو بی وفا
بادصبا...
متن بادصبا
پرواز می کند
کبوتر غزلم
در کوچه باغِ دلتنگی
تا در هوای عشق
با شوق، پرواز کند
بادصبا...
متن بادصبا
آهوی جانی ، که شد آهو ؛ تو را دیوانه وار
مست ِعشقت، ای که آهو دیدمت؛ آهو نشان
بادصبا...
متن بادصبا
دستِ روزگار، هر دم ؛ میزند به دل ؛ خنجر
یا به دستِ دوستانم ، یا که دشمنی؛ دیگر
بس که خونِ دل خوردم،ازجفا و جور؛ای دوست
می کِشد به سوی دل، غصه بین؛ شبی لشگر
سیلِ اشک ، جاری شد ؛ بر رخِ چو گلگونم
نیمه شب ، بده ای غم ؛ باده ای به یک ساغر
گرچه مو...
متن بادصبا
نگاهت آشنا با بارشِ اشک
تو را در خواب میبینم شبانه
شبانه خواب می بینم که با تو
نشستم می نویسم این ترانه
بادصبا...
متن بادصبا
ای عشق ، بیا ؛ ساکنِ دل؛ باز شوی
با باده و می ، با دلِ من ؛ ساز شوی
از چهره ی خود ، پرده برانداز ؛ دمی
تا که در میکده دوست، تو همراز؛ شوی
باز کن پنجره را ، دل بگشا ؛ دلبرکم
آمدم ، با تو بمانم ؛ که پُر آواز ؛ شوی
بادصبا...
متن بادصبا
خواهم به شبِ تار غزل گوی تو باشم
آن دم که دهم جان سر کوی تو باشم
این چیست که از روز ازل بر دل ما شد
خواهم به دور از همه کس سوی تو باشم
بادصبا...
متن بادصبا
شنبه با نازِ دو چشمانِ تو آغازی خوش است
خوش شودحالم که چشمانت مراسازی خوش است
کس نمیداند به جز من راز ِ چشمانِ تو را
ای که همراز منی دل باتو پروازی خوش است
بادصبا...
متن بادصبا
گر تو باشی در کنارم چون گلستان میشوم
در میانِ دلبران چون ماهرویان می شوم
غصه و غم در دلم جایی ندارد هیچگاه
در کنارت ای نگارا ماه تابان می شوم
-بادصبا...
متن بادصبا
زلیخا نیستم ، گر دیده ای؛ حیرانم از عشق
تو گفتی ، یوسفی هستی؛ که درزندانم ازعشق
پر و بالِ دلم ، هم ناتوان ؛ از کار خود شد
که روزوشب، هزاران بار به غم مهمانم از عشق
پریشانم ، شبیه ؛ زلفِ پر تابِ زر افشان
قدح پر کن، زِ می؛ ساقی ؛ تو را فرمانم از ع...
متن بادصبا
شبنم اشک
می چکد
بر لاله های گونه ام
آهسته
شبیه
شبنمی که می نشیند بر روی گل
بادصبا...
متن بادصبا
صبح
طلوع می کند
بر قلبم
و دوست داشتن دوباره ات
سر میزند
چون خورشید
در صبحی دیگر
بادصبا...
متن بادصبا
عاشقانه ترین واژه
باتو، معنا می شود
دوستت دارم
که چون رودی، در سرزمین وجودم پیش می رود
و زیبا می کند، دشت دلم را
سرسبز چون، سبزی بهاران
بادصبا...
متن بادصبا
واژه به واژه می بافم
نام تو را
در ابیات غزلم
ای که رفو
نکرده ای، قلب تکه تکه ام را با نگاهت
بادصبا...
متن بادصبا
سیلِ غم درسینه غوغا می کند یک شب نیایی
در دلم آشوب بر پا می کند یک شب نیایی
لحظه هایم سردوبی جان بی تو غم در سینه پنهان
با تو بودن را تمنّا می کند یک شب نیایی
چشمهای منتظر در اوجِ تنهایی و ماتم
ظلمتِ شب را تماشا می کند یک شب نیایی
ساحلِ آرامش...
متن بادصبا
گمان می کردم، ای یارا ؛ تو یاری با وفا هستی
میان ِاین همه ، نیرنگ ، نگارا ؛ آشنا هستی
تو ، همراه ِدلِ تنگم ، در این دنیای آشفته
خیالم بود، همچون من؛ به دور از؛ هر ریا هستی
دلم می سوزد و آتش ، به دل دارم ؛ ز بد عهدی
تو عهدی ، با دلم بستی ؛ ول...
متن بادصبا
رفته ای ، نازنینم ؛ با همه ؛ اغیار من
بی تو ، درغم ، دل نشسته؛نیمه شب دلدار من
دل که دلتنگ تو گشته؛ در غروبی بی صدا
کاشکی ، یک شب ؛ ببینم ؛ آمدی دیدار من
منتظر ، تا تو ؛ بیایی؛ می نشیند گوشه ای
چشم در راهت ، نگارا ؛ دیده ی بیدار من
میشود،بر دی...
متن بادصبا
ای یار ، لبِ لعلِ تو شد ؛ قوّت جانم
هرگز ، نشود ؛ قسمت ِدل ؛ لقمهٔ نانم
امروز ، که عیدِ رمضان است ؛ نگارا
با خندهٔ خود ، فطر بکن ؛ روح و روانم
بادصبا...
متن بادصبا
ای که، دل را ؛ برده ای
دل، به عشقم ؛ داده ای
کعبهٔ دل، هست نهان
خانهٔ من بی نشان
ای، تو یار دل ؛ کجا
می روی، بی من؛ چرا
من ، پی ؛ دیدار تو
گشته ام؛ بیمار تو
بادصبا...
متن بادصبا
دیدم رخ زیبای تو را، ای ؛ به فدایت
جانم شده ، قربان ؛ به آهنگ صدایت
از مستیِ چشمانِ تو، من ؛ مست غرورم
ای مستی من، دلخوشم از؛ جور و جفایت
بادصبا...
متن بادصبا
رونق میکده ، از ؛ بادهٔ چشمان ِتو بود
هر چه آمد ،به سرم ؛ از لب خندان تو بود
در نظر ، خاطرت آمد ؛ قدحی نوشیدم
از ازل بود، که دل ؛ بند به زندانِ تو بود
بی خبر از خود و آن نرگس مستت شده ام
جام می ، باز ؛ به کام دل و دستان تو بود
ط...
متن بادصبا
چشم زمین، روشن شده
هر سو پر از سوسن شده
از خنده ی زیبای گل
ویرانه ها گلشن شده
شادی است مهمان زمین
غم با دلم دشمن شده
در رقص خورشید و چمن
هر غصه دور از تن شده
بادصبا...
متن بادصبا
ادامه