زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
4.0 امتیاز از 21 رای

شکست ...
راست می گفت که شکستنی ها شکست هرطور می خواهید حمل کنید
دل که بشکند وصل کردنش بهم کار هیچ خیاطی نیست
تکه ها نا مرتب بهم می شوند و این پازل های تکه به تکه در کنارهم دیگر نخواهند بود . آنگاه است که اگر ماهرترین خیاط هم باشی در سر هم کردن می مانی ....
اما این بار نخ و سوزن را من به دست گرفتم
نه خیاطم و نه ماهر تنها و تنها میدانم که باید کاری کنم ؛ نه راه درمان میدانم و نه آنچه دارم درمان پذیر است تنها امیدی است واهی و تیری در آن سوی تاریکی محض ....
قطعات قلبم این حجم از دوری را تاب نمی آورند مدام حسشان میکنم با صدای گرفته ، اشکایی که به تازگی بی صدا می ریزند و ضربانی که به آرامی در گلویم حس می شود فریاد میزنند بلند که مارا دریاب جانمان به لب رسیده !
می گویند وقتش شده تا ناجی باشی و دلیل تپش دوباره قلب اما آنها نمی دانند آنچه شکست دل نبود و من بودم و اما آنها خود را به نفهمیدن زده اند که نمی دانند دیگر جمع شدنی نیست آنچه شکسته نامیده میشود به خصوص اگر از جنس ماهیچه و درست در وسط سینه ات باشد !
وصله های قبلی که با زحمت بسیار زده بودم باز شده اند و خون فوران میکند در چشمان قهوه ای و چه ساده رنگ باخته اند . سرخ سرخ شدند....!
انگار خواب بودم که بیدارم کرد همان ندایی که مدت ها انتظارش را می کشیدم اصرار بی فایده بود و تنها کورسوی امید راهم کور کرد اکنون ....
من مانده ام و سوزنی که هر چه کوک میزند اثری ندارد و بیش از پیش به آن پی میبرد که درست نمی شود آنچه شکسته می خوانمش !
سوزن به دست منتظرم شاید منتظر همانی که تکه های شکسته منجی خطابش میکنند و من او را خود می نامم
تا کی باید منتظر اویی که دور نیست و درست کنار من است بمانم و این پا و آن پا کنم برای یافتنش؟ نمی دانم ....
در حالی که تکه های شکسته را در دستانم جا داده ام نهیب میزنم آن من کجایی ؟ صدایی نمی شنوم جز نفسی عمیق که نشانه است بر مبنای آنکه آن من هنوز هم خاموش است و خوابش دارد به ازای عمر از دست رفته تمامم میکند ...!
ZibaMatn.IR

Ayeh7 ارسال شده توسط
Ayeh7


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن