متن دل شکسته
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دل شکسته
درد است تمامِ تپشِ ثانیه هایم؛
زیرا که دلم را نفسی،
همنفسی نیست...
در سکوت شب، صبر تنها همراهی ست که درد را می پوشاند. دل سردی ها مثل بارانی بی وقفه، در قلب می بارند، اما هر قطره ای که فرو می ریزد، از خودمان چیزی می گیرد. گاهی باید در دل تاریکی ایستاد، بدون اینکه بدانیم انتهای این راه کجاست، تنها...
مؤذن ؛ اذان بگو
دلتنگی ؛ از آن بگو
واژه ها حالشان کوک است و حال ما
اندکی پریشان
مؤذن ؛ با صدای بلند اذان می گوید
و من آهسته ؛ زیر لب نام تو را صدا میزنم
چه عبادتی می شود
تلفیق این بندگی و عشق
سر به سجده...
خدایا دیگه زورم نمیرسه خودت کاری کن
دست و پا گر بشکند با نسخه درمان می شود
چشم گریان هم دمی با بوسه خندان می شود
سیل باران گر ببارد از نسیم صورتی
غم مخور با خنده ای از دیده پنهان می شود
ای خدا هرگز نبینم بشکند قلب کسی
دل شکسته باطنش از ریشه ویران می...
آیینه ی دل را سپردم دستِ یار/
گفتم که حتما می دهد، آن را جلا/
دردا نبود آنسان که می پنداشتم/
جوری دگر بوده، تمامِ ماجرا/
زهرا حکیمی بافقی
(برشی از غزل ۱۱، کتاب نوای احساس)
من زنده بودم با دمِ رویاییِ امّید/
در دل نبود امواجِ «نا»؛ باور نمی کردم/
هرچند، دنیای نفس، بیتاب بود امّا/
مرگی نهفته، در خفا، باور نمی/کردم
شاعر: زهرا حکیمی بافقی، برشی از یک غزل.
می دیدم از دستش جفا؛ باور نمی کردم/
با من نبود او را وفا؛ باور نمی کردم/
وقتی که می بوسیدمش، با مهرِ احساسم/
در او نمی دیدم صفا؛ باور نمی کردم/
شاعر: زهرا حکیمی بافقی، برشی از یک غزل.
آن صندلی خالی در کنارم
آرامشی که با تو داشتم را به یاد می آورد
گلی که برایت خریدم هنوز زنده است
ولی تو رفته ای و اما لیوانی هنوز نزد من است
تنها می نشینم و به سروده هایم فکر می کنم
مانند اولین ترانه ای که برایت سرودم...
پاتریک : چقد ستاره تو آسمون هس ؟
اختاپوس : به تعداد قلب هایی ک روی زمین شکسته :)🚶🏿♂️🖤
چرا حواستون به دل بقیه نیست؟
شکست ...
راست می گفت که شکستنی ها شکست هرطور می خواهید حمل کنید
دل که بشکند وصل کردنش بهم کار هیچ خیاطی نیست
تکه ها نا مرتب بهم می شوند و این پازل های تکه به تکه در کنارهم دیگر نخواهند بود . آنگاه است که اگر ماهرترین خیاط...
دل را که ساده بود گنهکار کرده اند
این مردمان پست مرا خوار کرده اند
سر می کنم دقایق خود را ولی به درد
چون بر سرم به کینه غم آوار کرده اند
محزون و بی قرار و پر آشوب گشته ام
هر روزِ روشنم چو شب تار کرده اند...
دل شکسته هایم را زیر دوش حمام میبرم…
بغض هایم را زیر “شر شر”آب داغ می ترکانم..
تا همه فکر کنند…
قرمزی چشمهایم از دم کردن حمام است…!!
سلام على حسرت بَقیَت فی القلب؛ و ربّما ستبقى
سلام بر حسرتی که در قلب 🖤ماند و خواهد ماند
القلب💔مجروح و محزون من مصیبتک
و چه سخت است وداع با تو
وقتی طاقت جدایی نیست
جسمم می رود اما روح و قلبم کنار می ماند
پنجشنبه های دلتنگی
وادی السلام...
بانوی من
بانوی دل شکسته
تو چشمای پر از غمت
یه موج مرگ نشسته...
تو دستای بی آرزوت
تنهایی مثل عنکبوت
خیمه زده
نشسته...
بانوی من
بانوی رنگ پریده
سورمه ی خون
توی چشات کشیده
زیر هجوم تحقیر
پیکر تو شکسته....
تو چار دیواری مرگ
یخ زدی مثل تگرگ
غرور...