زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

شکر ریز

هر گوشه کاشانه گلاویز دلم بود
ماه شب ویرانه شباویز دلم بود

غوغای کلاغان و تماشای درختان
دنیای مترسک زده جالیز دلم بود

کو فصل بهاری که برویاندم از نو
امید خیالی که به پائیز دلم بود؟

سنگم زدی ای دشمن دیرینه حلالت
بی مهری آئینه نمک ریز دلم بود!

یک پنجره از پرتو خورشید نزایید
هر بغض نهانی که سحرخیز دلم بود

خوناب جگر بود و دلاشوب ندامت
آن گوهر دُردانه که سرریز دلم بود

با تلخی سرشار بلا از چه بگویم؟
نجوای کلام تو شکر ریز دلم بود

♤♤♤
✍ علی معصومی
ZibaMatn.IR



ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن