100 متن کوتاه پنجره ۱۴۰۳ جدید 2025

متن های کوتاه درباره پنجره

100 متن کوتاه پنجره ۱۴۰۳ جدید 2025
کپشن پنجره برای اینستاگرام و بیو واتساپ

پنجره هم به باد وفا نکرد
آن هنگام که
اشتیاق اورا
پشت قفلهای بسته ی دلش حبس می کرد...

پنجره هم به باد وفا نکرد آن ه
ارسال شده توسط سارا ولی نژاد/شاعر،نویسنده،سناریو نویس
لینک متن

مهتاب معلق ماند
در پنجره
وقتی که منطق آسمان
زمستان شد
و اشک ماه یخ بست
در گرمی شراب

مهتاب معلق ماند در پنجره وقت
لینک متن

هر کجا هستم باشم
آسمان مال من است
پنجره ، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچ های غربت ؟

هر کجا هستم باشم آسمان مال من
لینک متن

شبانه قدم میزنم و نگاه میکنم به چراغ روشن خانه ها
و فکر میکنم به قصه هایی که از پنجره های شب ، نشت کرده به خیابان
هر جا که میخواهی باش
پنجره اتاقت منم !

علی سلطانی

شبانه قدم میزنم و نگاه میکنم ب
ارسال شده توسط Ayeh7
لینک متن

چای ات را بنوش
شعر بگو
رو به روی پنجره بایست
و به بارانی که نمی بارد
خیره شو..
زندگی همین لبخندهاست
که خودت باعث َش شده ای!

چای ات را بنوششعر بگورو به روی
لینک متن

در سرش رؤیایی ست
به فراسوی خیال
می تازد پنجره اش...!


آریا ابراهیمی

در سرش رؤیایی ست به فراسوی خ
ارسال شده توسط آریا ابراهیمی
لینک متن

صبح آمده از پنجره با نور و هیاهو
خورشید و گل و معجزه و بوسه وجادو
بگذار که امروز فقط روز "تو" باشد
بگذار گره باز شود از خم ابرو...

صبح آمده از پنجره با نور و هیا
لینک متن

می خواهم هر صبح که پنجره را باز می کنی
آن درختِ رو به رو من باشم
فصلِ تازه من باشم
آفتاب من باشم
استکان چای من باشم
و هر پرنده ای که
نان از انگشتانِ تو می گیرد …!

می خواهم هر صبح که پنجره را با
لینک متن

توجه کرده ای وقتی که
میگویی خداحافظ
دلم اندازه شبهای
بی مهتاب می گیرد
همین که پشت قاب پنجره
می ایستی با من
جهان زیباترین تصویر
خود را قاب می گیرد

توجه کرده ای وقتی که میگویی خ
ارسال شده توسط دپ نویس
لینک متن

پرده ها
جنگ در جبهه ی دیوار است!
با ادامه ی حصر پنجره ها.

پرده ها جنگ در جبهه ی دیوار ا
لینک متن

دنیای بی او
نه چشم لازم دارد
نه پنجره

 دنیای بی او نه چشم لاز
لینک متن

دیواری را
که بالای سرمان گذاشته اند
سقف نامیدند
تا هوای پنجره به سرمان نزند،
پرواز
اولین آرزوی فراموش شده ی ما بود.

دیواری راکه بالای سرمان گذاشته
لینک متن

بیا
کنار پنجره ،
به زخم قاصدک،
نمک بپاش .
حجت اله حبیبی

بیا کنار پنجره به زخم قا
ارسال شده توسط حجت اله حبیبی
لینک متن

حزن، پنجره ای بخار گرفته
بین خویشتن و جهان است.

حزن پنجره ای بخار گرفته بین
لینک متن

پنجره را باز کردم
بوی تو داشت می رقصید
حالا
هزارسالی می شود
از باد می پرسم
پس کی به خانه برمی گردیم!

پنجره را باز کردمبوی تو داشت م
لینک متن

می دانی فرق من و زندان بان در چه بود؟زمانی که پنجره ی کوچک سلول مرا باز می کرد / او تاریکی و غم اتاقک را می دید و من روشنایی و امید را...

می دانی فرق من و زندان بان در
لینک متن

از پیله در آمدیم،
جهان همه
پنجره بود!

از پیله در آمدیم جهان همه پ
لینک متن

دلگیرى جمعه را باید از پنجره زندگى بیرون انداخت و با یک فنجان آرامش و لبخند به آسمان نگاه کرد ، تا یادت نرود که همیشه تا چشم کار میکند خدا حواسش به تمام ثانیه هاى زندگیت است.

 دلگیرى جمعه را باید از پنجره
لینک متن

لبخند می زنی به من از پشت ماسک، آه
عطر گل رزی تو در آن سوی پنجره

لبخند می زنی به من از پشت ماسک
لینک متن

آی !
بازکن پنجره را
باز کن پنجره را
در بگشا
که بهاران آمد!
که شکفته گل سرخ
به گلستان آمد!

بازکن پنجره راکه بهاران آمدکه
ارسال شده توسط خدیجه محمودنژاد
لینک متن

دوست دارم/ مثل یک استکان چای داغ دم غروب/ کنار پنجره ی پاییز /بخار شیشه و باران...این کیف کوچک ساده را به دنیا نمی دهم عزیز!

دوست دارم مثل یک استکان چای د
لینک متن

قلبم را
دانه دانه کرده ام
ریخته ام پشت پنجره ی اتاقت!
فردا
همه ی گنجشکهای آن حوالی
عاشقت میشوند...



♡lt;~ ~gt;♡

قلبم را دانه دانه کرده ام
لینک متن

در که بسته می شد
پنجره ها باز برای سقوطی آزاد

در که بسته می شد پنجره ها باز
لینک متن

*خیال*

از در بیرون می کندم
می
آیم
پنجره باز بود

 خیال  از در بیرون می کندم
لینک متن

دلتنگی یعنی ایستادن کنار پنجره
وزل زدن به کوچه‌ای خالی،
و فکر کردن به اتفاقی که هیچوقت رخ نخواهد داد

 دلتنگی یعنی ایستادن کنار پنج
لینک متن

آدم که دلش بگیرد،

دردش را

به کدام پنجره بگوید

که دهانش

پیش هر غریبه ای باز نشود..!؟

آدم که دلش بگیرددردش رابه کدا
لینک متن

برداشته ام آن پنجره را
که رو به چَشمِ اتاقت بود
که تک راهِ دیدنت
نخوابد آغوشِ مُشتی سنگِ بی حُرمت را...!

شعر: حادیسام درویشی

برداشته ام آن پنجره را که رو
ارسال شده توسط حادیسام درویشی
لینک متن

دست به دستِ هم داده اند دیوارها
تا به زنجیر بکِشند پنجَره ای
که مشکوک
باز میکند مسیرت را چَشم... .


حادیسام درویشی

دست به دستِ هم داده اند دیواره
ارسال شده توسط حادیسام درویشی
لینک متن

هر صبح
لبخندم را آویزان می کنم
آنسوی پنجره,
گوشه ی یادت می نشینم
و یک فنجان اشک
سر می کشم...

هر صبح لبخندم را آوی
لینک متن

حواست هست
تو باشی دلم،
هزار پنجره رو به بهار است
و هزار نغمه ی خوش به سر آغاز،
تو باشی بهار دیدنی است..!!.

حواست هستتو باشی دلمهزار پنجر
لینک متن

عاشقی گفت که من پنجره را می بندم
پشت این پنجره کمتر بنشین فرزندم

او نمی آید و این تجربه را دارم من...
پشت این پنجره من "هم" نفسی گم کردم

عاشقی گفت که من پنجره را می بن
لینک متن

برف می بارید
کنار پنجره ایستادی
رفتن مرا نظاره کردی
دانه های برف به دستان لرزانت که با من وداع می کرد می نشست
وهرگز نمی دانستی
سالها بعد
یک روز برفی
من در دستانت آب می شوم

برف می باریدکنار پنجره ایستادی
لینک متن

می رسم باز من به گوشمال سکوت
مثل بانگی که از فراز حنجره هاست
گفته باشم ؛ کسی نمی رهد هرگز
آسمانش اگر بقدر پنجره هاست ...


جلال پراذران
سفیر اهدای عضو

می رسم باز من به گوشمال سکوت
ارسال شده توسط جلال پراذران
لینک متن

باز آسمان به پنجره ها برف می زند
انگار از نوازش تو حرف می زند

باز آسمان به پنجره ها برف می ز
لینک متن

در خاطرِ خود بهانه ی شادی داشت
رویایِ بهارِ سبزِ آبادی داشت
بیچاره پرنده ای که در کنجِ قفس؛
از پنجره انتظارِ آزادی داشت!

در خاطرِ خود بهانه ی شادی داشت
لینک متن

عاشقم…..
اهل همین کوچه ی بن بست کناری ،
که تو از پنجره اش پای به قلب منِ دیوانه نهادی ،
تو کجا ؟
کوچه کجا ؟
پنجره ی باز کجا ؟
من کجا ؟
عشق کجا؟...

عاشقم…اهل همین کوچه ی بن بست
لینک متن

چشم هایم،،،
از این \روزنه\
به راه آمدنت دوخته ست...

مگر خیاط ست پنجره!؟


سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

چشم هایم
ارسال شده توسط زانا کوردستانی
لینک متن

یک جفت پرنده ی عاشق
کنار پنجره ای در خیابان
کز کرده اند در سکوت رنگارنگ پائیز
خنک هوایی ست که می وزد
و خیابانی که انتظار تو را می کشد

رعنا ابراهیمی فرد

یک جفت پرنده ی عاشق کنار پنجر
ارسال شده توسط Fatima
لینک متن

شنیده ام ز پنجره سراغ من گرفته ای؟

هنوز مثل قاصدک میانِ کوچه پرپرم

ارس آرامی

شنیده ام ز پنجره سراغ من گرفته
ارسال شده توسط Maryam
لینک متن

پرده را پس می زنم
از پنجره
تا ببینم باز هم هستی
این نزدیک ها...

پرده را پس می زنم از پنجره ت
ارسال شده توسط زمزمه های فروغ
لینک متن

من بی تو دریچه ای رو به دیوارم
همیشه اتفاقی پر از نیامدن ها..
بیا و برای این دیوار تنهایی ام
پنجره ای باش
رو به آسمان

✍ سردار

من بی تو دریچه ای رو به دیو
ارسال شده توسط دل نوشته های سردار
لینک متن

همپای صبح بیا
و با دست های سبزت
فاصله را بردار
پنجره ی امید را به رویم باز کن
من آمدنت را
به قلبم نوید داده ام


مجید رفیع زاد

همپای صبح بیا و با دست های سب
ارسال شده توسط دل نوشته های پاییزی
لینک متن

باران آمد؛
لب های پنجره خیس شد؛
***
چه بوسه های آبداری!



-زانا کوردستانی

باران آمد لب های پنجره خیس ش
ارسال شده توسط زانا کوردستانی
لینک متن

پنجره؛
آبستنِ انتظار
و کوچه؛
پا به ماهِ آمدن!

پنجره آبستنِ انتظار و کوچه
ارسال شده توسط هذیان هایِ یک دیوانه(شیمارحمانی)
لینک متن

پنجره نالید و کوچه در تردید و
ابر هم بارید و معرکه برپا شد!
شیما رحمانی

پنجره نالید و کوچه در تردید و
ارسال شده توسط هذیان هایِ یک دیوانه(شیمارحمانی)
لینک متن

و چه فرقی می کرد؛ واژه در چَشمِ تو باشد
یا؛ نگاهِ پنجره؟!
آن دَمی که؛ کوچه شعرِ بی کسی بود.
شیما رحمانی

و چه فرقی می کرد واژه در چَشم
ارسال شده توسط هذیان هایِ یک دیوانه(شیمارحمانی)
لینک متن

تمام آرزوی پنجره
« رسیدن » است
حجت اله حبیبی

تمام آرزوی پنجره « رسیدن » اس
ارسال شده توسط حجت اله حبیبی
لینک متن

نگاه می کنم به دَر
بهار
قد کشیده
روبروی پنجره .
حجت اله حبیبی

نگاه می کنم به دَر بهار قد
ارسال شده توسط حجت اله حبیبی
لینک متن

بهار را
خواهم کاشت
پشت پنجره های شهر
فقط
تماشا کن
حجت اله حبیبی

بهار را خواهم کاشت پشت پنج
ارسال شده توسط حجت اله حبیبی
لینک متن

پنجره رنگَش پریده،
پرده هم؛ چون بیدِ مجنون
حتم دارم؛ ماهِ امشب، قصه یِ لیلی شنیده!
شیمارحمانی

پنجره رنگَش پریده پرده هم چ
ارسال شده توسط هذیان هایِ یک دیوانه(شیمارحمانی)
لینک متن

یک پنجره یِ کوچک،
یک تکه از آفتاب،
شاید
یک روزنه کافی است
تا
شب تمام شود.

یک پنجره یِ کوچک یک تکه از
ارسال شده توسط محمود خلیلی
لینک متن

بیهوده در نبند!
مرگ
گه گاه
از پنجره می آید
همه می دانند
حتا سلیمانِ نَبی
حتا مورچه ها.

بیهوده در نبند مرگ گه گاه
ارسال شده توسط محمود خلیلی
لینک متن

دلگیرم
مثل پنجره ای غمگین
که دست به چانه،
چشم به راهِ باران است ..

عبیر باوی کتاب وُجوم

دلگیرم مثل پنجره ای غمگین که
ارسال شده توسط ToloAm
لینک متن

پرنده ای که در خواب
از قفس
آزاد کرده بودم
صبح امروز بیدارم کرد
با نوک زدن هایش
بر پنجره!!
«آرمان پرناک»

پرنده ای که در خواب از قفس آ
ارسال شده توسط آرمان پرناک
لینک متن

یک پنجره می خواهم
رو به باغ صبح
پر از عطر نارنج
سبز
سبز🍃☘️🍊


....فیروزه سمیعی

یک پنجره می خواهم رو به باغ
ارسال شده توسط متن های فیروزه ای/ شعرها / بیو ها/ فیروزه ای
لینک متن

می شود جای خودم گم بشوم در یادت
تا تو با پیرهن گل گلی ات رد بشوی
بزنی خنده کنی شاد شوم
بلکه از این قفس لعنتی آزاد شوم
پر شوی، بال شوم سر به فلک ها بکشم
نقش یک پنجره از روی قفس ها بکشم

می شود جای خودم گم بشوم در یاد
ارسال شده توسط حمید سالاری
لینک متن

به وسوسه ی دیدار
پنجره را به دیوار اطاقم نقاشی کردم....
آنقدر صبر کردم
تا قامت دیوارم تَرک خورد...
دلِ پنجره به آرزو شکست.
اطاقم کور شد و
تو نیامدی.

✍️ آدل آبادانی

به وسوسه ی دیدار پنجره را به
ارسال شده توسط عادل پورنادعلی با تخلص آدل آبادانی
لینک متن

پنجره
دست گلدان را
در دست آفتاب می گذارد
آفتاب می خندد
گلدان می روید
پنجره زیبا می شود

پنجرهدست گلدان رادر دست آفتاب
لینک متن

مَنِ بالاتر از فردا
دلم پرواز می خواهد
سوی آن پنجره که
عشق نیازش باشد
سوی رویا به خیال
در طلوع بی غروب خورشید
سوی آن رویا که
فردایش پس از پرواز
به رنگ آسمان باشد

زهرا غفران پاکدل

مَنِ بالاتر از فردا دلم پرواز
ارسال شده توسط سیده مهدیه حسینی
لینک متن

«همان گونه خواهم راند
همان گونه خواهم خواند
پشت دریاها شهری است
که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است»🌿

«همان گونه خواهم راند همان گو
ارسال شده توسط Asare
لینک متن

پنجره ای را که آزارت می دهد ببند
هرچند که چشم انداز زیبا باشد

پنجره ای را که آزارت می دهد ب
لینک متن

می توانی بروی عزیز دلم
اما
پشت غبار همین پنجره حتی
تا ابد خواهی ماند
تا ابد دست تکان خواهی داد!

می توانی بروی عزیز دلم اما پ
لینک متن

آنکه یک عمر به شوق تو در این کوچه نشست
حال وقتی به لب پنجره می‌آیی نیست

آنکه یک عمر به شوق تو در این ک
لینک متن

تو نباشی؛ چرا دو تا صندلی؟!
تو نباشی؛ چرا دو تا پنجره؟!
تو نباشی؛ مثل این است که وارد بهشت شوی؛خدا رفته باشد...

تو نباشی چرا دو تا صندلی؟تو
لینک متن

و نگاهی

پنجره باران

شد ...!


آریا ابراهیمی

و نگاهی پنجره باران شد
ارسال شده توسط آریا ابراهیمی
لینک متن

زیباست از تو نوشتن,از تو گفتن
وقتی ماه حسود بر لب پنجره
هرشب مرا نگاه میکند و من
بی اعتنا به تو فکر می کنم

زیباست از تو نوشتناز تو گفتن
لینک متن

گنجشک/می خوانَد/گلوی پنجره /می شکوفد/سپیدی/جارو می کشد/کوچه ها را

گنجشکمی خوانَدگلوی پنجره می
لینک متن

برای دیدنت،
معتکف پنجره ام.

قسم به ضریح پنجره،
آمدنت را،،،
-- اجابتی!


(زانا کوردستانی)

برای دیدنت معتکف پنجره ام
ارسال شده توسط زانا کوردستانی
لینک متن

هوای تو
بی تابی پنجره
کاش پرنده ای
بال اش را به من می داد.

هوای توبی تابی پنجرهکاش پرنده
لینک متن

نیستی! آغوش من احساس سرما می کند
پنجره سگ لرزه هایم را تماشا می کند

نیستی آغوش من احساس سرما می ک
لینک متن
ارسال متن