نشد
شرح حالی به تو بردیم و خبر از تو نشد
پیش چشم تو فسردیم و نظر از تو نشد
بسکه مشتاق تو هستیم و نظرکرده عشق
در تب و تاب تو مردیم و گذر از تو نشد
از شرنگ غم ایام و هوا خواهی دوست
شوکران دادی و خوردیم و حذر از تو نشد
آنچه دور از تو گذشت از سر دیوانه ما
عمر بیهوده شمردیم و اثر از تو نشد
واپسن خمره میخانه تو هستی و دریغ
مست لاجرعه دُردیم و ثمر از تو نشد
♤♤♤
✍ علی معصومی
ZibaMatn.IR