پسر کُش بوده ای دنیا از اول، آخر قصه اشاره میکُنم: رستم مو سهرابُم... نمی گیره! نِفهمید و نمیفهمن مُنو درد مونه اینجا مو خط دکترُم خالو کسی قابُم نمی گیره
توشه ی راه ببندید سریع می رسد وقت سفر آخر قصه ما غم فراوان دارد و چه بسیار اندوه.....