شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
گاهی دلم شور می زند باران که می زند نگران چشم های توام که بارانی شدهو من چقدر بیشتر از همهزیر بارانی که تو می باری خیس می شوم......
بوی قهوه ی چشمانت دوباره قدم گذاشتدر کوچه ی بی کسی ام عطر تنت را در گوشه ای از آغوشم پنهان کرده امدلتنگت که می شوم خودم را بغل می کنم......