پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
یک نویسندۀ حرفه ای، آماتوری است که تسلیم نشد....
دیکتاتور آغوش توستکه هربار مرا تسلیم میکند...
من چو سرداری که تنها مانده در میدان جنگدر مصافم با زنی زیبا که تسلیمم نشد...
با پارچه سپید صلح با عشقلباس عروسی دوخت و خودرا تسلیم کرد!...