پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
شمشیر بی غلاف تارِ مژگانتصد کشته دارد طرزِ نگاهت...
نگاهت که می کنمچشمانمرنگِِ بهار میگیردتو فروردینی ومنمُردادِ تب دارِتهرانم......
سبز میشومدر چشمانتگره بزننگاهت رابا نگاهم...
شعرِ بهارغُنچه کرد در دفترم نوروز که آمد ........