پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
ﺯﻧﮓ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺯﺩﻡ، ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺁﯾﻔﻮﻥ گفت :ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ؟گفتم :ﻧﻪ، ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺤﺎﺻﺮﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﻬﺘﺮﻩ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﯿﻢ ﺑﺎﺑﺎ!ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ... ﺍﻣﺸﺐ ﭼﻪ ﺑﺎﺩ ﺧﻨﮑﯽ می وﺯﻩ ﺗﻮی ﭘﺎﺭﮎ!...
نم نمک، آمده ای سوی دلم با دلِ خود؛تا کنی بسترِ احساسِ مرا منزلِ خود؛شور بخشید دلت بر دلِ من؛ بانمکم!کرده بزمِ دلِ من را دلِ «تو» محفلِ خود!زهرا حکیمی بافقی، کتاب دل گویه های بانوی احساس.🌿❤️🌿...
دختری که با نمک میخنده، زیاد گریه کرده...