پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دست تبرها را باید بوسیدهمین طورپای چوبه های دار راکه از بطالت نجات دادندجنگلِ بکرِ پَکَر را !!«آرمان پرناک»...
و می بینی /سالهاست /شیر بیشه ای /در حلقه ی آتشی گرفتار است /عزیزم /در سیرک /کسی برای کسی /دل نمی سوزاند /زندگی چنین است /«آرمان پرناک»...
چون موریانه، بیشۀ ما را ز ریشه خوردکاری که کرد تفرقه با ما، تبر نکرد...
هر که تهدید به رفتن بکند / می گویمشیر از این بیشه سفر کرده/ تو که جای خودت...
اگرچه بسیارند شغال هااما بیشههمیشه به نام شیراست...