شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
تنت آتش لبت داغ و دو دستت خنجری داردبه چشمت شیطنت اما نگاهت دلبری داردبه یک دم غفلت از قلبم هزاران دردسر داردای آن که در مژگانش هزاران لشگری دارد...
من نیازم،تورو هر روز دیدنه...از لبت،دوست دارم شنیدنه......
بازار قم از قند لبت رو به کسادی استبیچاره نکن حاج حسین و پسران را...
ز لبت نبات خیزدچو خنده برگشایی ......