سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
در منزل خجسته اسفندهمسایه سراچه فروردینبا شاخههای ترد بلوغ جوانههاباران به چشم روشنی صبح آمده ستزشت است اگر که منیار قدیم و همدم و همساغر سحردر کوچههای خامش و خلوت نجومیشیابا جام شعر خویشخیرمقدم نگویمشاسفندماهی جان به دنیا خوش آمدیتولدت مبارک...
تمام لحظههای عمرم بدرقه نفس کشیدن توستبه دنبال کوچکترین فرصت بودم تا بزرگترین تبریک را نثار قلب مهربانت کنمورق خوردن برگ سبز دیگری از زندگیات را تبریک میگویمتولدت آذین زندگیام باد اسفندماهی جان...
لحظهی خوبلحظهی نابلحظهی آبی صبح اسفندلحظهی ابرهای شناورلحظهای روشن و ژرف و جاریحاصل معنی جملهی آبلحظهای که در آن خندههایتجذبه را تا صنوبر رسانیدلحظهی آبی باغ بیدارلحظهی روشن و نغز دیدارلحظه تولد تو در اسفندماه...تولدت مبارک...