سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
سر گشته و حیران تو ام کمی بغل تزریق کناز گوشه ی لب های خودت کمی عسل تزریق کنیک روز اگر برانیم با ستم و جفای خوداز جای لب و بغل به من فقط اجل تزریق کن...
جان می دهد مرا دوستت دارمیکه هر روز از لبان تو️تزریق می شود در من......
مرا ببوس، بوسهایت تزریق جان استبرای من نیمه جان ️️️...
دستاتبدون هیچ سرنگی آرامش تزریق میکنه...
بغل ابراز علاقسولی بوس تزریق علاقس...
اعتیادم به دیدنت و شنیدن صدات آنقدر زیاد شده رفیق، که اگه هر روز خاطراتت را تزریق نکنم روزم شب نمیشه...
صدای توتنها مواد مخدریه که با هندز فری تزریق میشه...