چون صدا در سینهام پیچید و رفت از روزگار دل شکست از نغمهای که ریخت طرحِ زارزار شاخه خشکید و نفس در برگها گم شد، ولی باد میآورد از آن سو بوی اشکِ یادگار شعلهای در سینهام میسوخت با بینامیام دود شد بر چشم شب تصویرهای آشکار ماه افتاد از...