متن آرامش جان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات آرامش جان
دلم،
نه صدای تو را،
نه نگاهت را،
که خودِ حضورت را میخواهد…
نه در خیال،
نه در خاطره،
که همینجا،
همین حالا،
در آغوشم.
دلم،
بغلت را میخواهد…
نه برای پنهان شدن از دنیا،
که برای آرام گرفتن در جهان تو.
تا دیروز،
اگر کسی میگفت:
«عشق، بوی خاصی...
"همه کس من"
دلم از نبودنت خزان شده،
بیتو لحظههایم رنگ غروب گرفته،
گویی که آسمان، بیماه مانده
و شبهای من در حسرت نورت، گم شدهاند.
همه کس من،
هوای نگاهت را کم دارم،
صدایت، آن موسیقی آرام جانم،
در گوش دلتنگیهایم خاموش شده.
کاش میشد،
در باد نامت را...
باز آ ببین در حیرتم بشکن سکوت خلوتم
چون لاله تنها ببین بر چهره داغ حسرتم
ای روی تو آیینه ام عشقت غم دیرینهام
باز آ چو گل در این بهار سر را بنه بر سینهام
چون نسیم نو بهار بر آشیانم کن گذر
تا که گلباران شود کلبه ویران...
سلام ای روشنی بخشِ، دلِ تار من
تویی آرامشِ جان، ماه شب زارِ من
نگاهت می وزد چون صبح بر دیوارِ دل
بمان ای سایه ات خورشید بیدارِمن
نفس
تو باران باش و من دریا بزن در من تلاطم را
که جز با موج آغوشت نمی خواهم تزلزل را
تو گر آرامشم باشی نخواهم خواب دیگر را
که در بیداریت دیدم شکوه خواب کامل را
نه این دنیا نه آن دنیا بدون تو نمیخواهم
که بی تو زندگی...
آن روز خواهد آمد آن روزِ مقدس که فراموشی
و شادی همچون عسل غلیظ در کام انسان غمزده آب شود و شکوفههای جوان و رنگارنگِ بهار، بر تمامیِ زمین خشک و تشنه بپراکند.
دلتنگ هوایی هستم ک در آن نفس میکشی
و
دلتنگ نفسی هستم که ارامش جان است