شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
نه گرد، نه تختزمینحلزونی بودکه هیچگاه شاخک هایش رابرای قاچیدنِ حقیقتِ بیگ بنگ های محلیتیز نکردبا اندیشه ای پُرپَرده و لزجنه دست کشید ازدیوار برلیننه دست می کشد ازدیوارِ برلین دیگرنه دست خواهد کشید ازدیوارِ برلینِ دیگرترآه!حلزون حلزون حلزون!تو که در سایه ی گاوهاخوابِ ماهی می بینیکاش برای تعبیرشیکباربه اندامِ بی اندامت بنگری«آرمان پرناک»...
زندگی،ساده است اما ما حلزون هاگوشمان بدهکار نیست که نیست«آرمان پرناک»...
حلزون به همان روشی که من دوست دارم زندگی میکند:او همیشه خانه اش را با خود حمل میکند....