نه گرد، نه تخت
زمین
حلزونی بود
که هیچگاه
شاخک هایش را
برای قاچیدنِ حقیقتِ بیگ بنگ های محلی
تیز نکرد
با اندیشه ای پُرپَرده و لزج
نه دست کشید از
دیوار برلین
نه دست می کشد از
دیوارِ برلین دیگر
نه دست خواهد کشید از
دیوارِ برلینِ دیگرتر
آه!
حلزون حلزون حلزون!
تو که در سایه ی گاوها
خوابِ ماهی می بینی
کاش برای تعبیرش
یکبار
به اندامِ بی اندامت بنگری
«آرمان پرناک»
ZibaMatn.IR