پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
در سرم قارقار می چرخدمسلخی در تمامِ تن برپاستحالِ سربازِ روی مین دارمکه خبردار می شود باباست...«آرمان پرناک»...
فرمانده شد رقیب من انگار و قلب تودیگر برای عشق خبردارِ من نبود...