سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
به حد دریا که عمیق است وخروشان ..عشقت در من در جریان است ......
من آن خاکم که روزی بستر رودی خروشان بودکنار چشمه بشکن بغض این ظرف سفالی را...
جهان بهتر در دستان کودکان است...آینده مثل سیلابى خروشان به سمت کسانى مى آید که در نقطه اى از تاریخ مثل مسخ شدگان ایستا وامانده اند و بنیانشان را بر باد میدهد. جهان بهتر را کودکى میسازد که امروز استوار و متین به سمت آینده قدم برمى دارد. کودکى که آگاه میشود،کودکى که درس میخواند،که تاریخ میداند، که هنر میشناسد، که فرهنگ را پاس میدارد، که دروغ نمیگوید، که نیرنگ درکار نمیکند، که ریا نمیداند...کودکى که خدا را میفهمد...و کاش تمام سرزمین ما پر شود از دبس...
می روی چون رود شب ها در خیال و خواب منای خروشان روز ها کمتر تویی پیدا چرا؟...