سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
مادر به تو فکر می کنم ، دوست دارم آغوشم بوی تو را بگیرد ،چه کنم این تنها دلخوشی من است...گاه در خیالم جان می گیری ، من زمان را نگه می دارمداد می کشم حالا مادر دارم ، تو هستی ،عقده ی دلم را خالی می کنمتند وتند تو را می بوسم نکند که زود بروی ،از تو چه پنهان دلم تنگ ناز کشیدنت شده ،این همه شتابت برای چه بود؟چه زود حسرت نداشتنت را تجربه ام کردی .ا...
چقدر سخت بود مادر به یک مشت خاک روزتو تبریک گفتم...