سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
شمس لنگرودی :دور از تورودی کوچکمقفل اسکله را می بوسمتوقع دریایی ندارم. دور از توفواره ی بی قرارمپرپر می زنمکه از آسمان تهیبه خانه ی اولم برگردم....
شبی دور از تو در این کوچه ی بن بست میمیرمبه یادِ آرزوهایی که رفت از دست میمیرم...