رفتم از خانه به بیرون به خیابانی که از همان خانه ی چون یک زندانی که دلم آشوب شد و حوصله ام سر رفته رود اشکم از دریاچه ی غم سر رفته دل به تو دادم که تو گشتی یکی یکدانه من رفتی اما دل شکستی ای تو ای تک...