پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
مثل یه دیوونمدلتنگ و بارونیاشکام سر میرهتوو هر خیابونیقلبم ترک خورده حال بدی دارمهیچوقت نفهمیدیچقدر دوستت دارم...
همین حالا جگرگوشه هایتان را بیدار کنید دختران ایرانمان را و در آغوششان بگیرید و به آنها بگویید مایملک هیچ اهریمن داس به دستی نیستند. به آنها بگویید به دنیا آمده اند تا زندگی کنند با همه درست ها و نادرست هایشان با همه تصمیم های صحیح و غلط شانبگویید حتی اگر نیمه سوخته از جهنمی شیطانی هم بیرون آمدی باز به آغوش امن من برگرد دخترم ......
تو بخندی همه چی حل میشهتو بخندی همه چی خوبهبخند......
دل تو با غم دوری خوشهشهر آشوبه عاشق کشهاما دل تنگم ...داره تو سینه منو میکشه...
چیزی ندارمواسه تو بجز این دل دیوونماین حال خوبمویه جورایی به عشق تو مدیونم...