متن پدرانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات پدرانه
پدرم گفت :
دخترم تو گم شده ای !
تو در میان حجم کلمات
خود را جا گداشته ای
در میان انبوه واژه های بارانی
درد کشیدی
شکوفه دادی
قد کشیدی
باریدی و
بی خبر از بهار شدی
پنجره ی امید را بگشای
میان این همه بغض واشک
لبخند بزن...
پـבر همان امیـבیست براے ـבختر کـہ ذرـہ ذرـہ وجوـבش از جنس کوـہ است ، بایـב براے ـבستان پینـہ بستـہ تارهاے سـ؋ـیـב פּ ـ؋ــבاکاریش
نشستـہ سجـבـہ کرـב
همانا پـבر قابل ستایش است …
قلب تو جزیره ای ناشناخته است
و من هر روز در پی کشف آنم
برای من مقدسی
مثل پرچم وطنم
برای تو باید جنگید
برای تو باید جان داد
کوثرمرادی فر❤
خیابان نفس نفس می زد، باران نزدیک که می شد از حرارت نفس ها بخار می شد.
از آسمان صدای گریه اش می آمد .
میگفت جان پدر نشد آنطور که میخواهم از تو مواظبت کنم
اما تو قول بده مرا نزد الله رو سفید کنی