متن پدرانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات پدرانه
اما از تو چه پنهان بابا!
من هرگاه دختری را غمگین دیدم؛
برایش تکیه گاهی چون تو را آرزو کردم.
روزی پدرم دستم را فشرد و گفت: «مرد باید محکم باشد.»
اما هیچوقت نگفت وقتی خودش نباشد، این محکم بودن چه دردی دارد.
وطنم برای تو می نویسم،برای آغوش گرم مادرانه ات، برای آرامشت، برای امنیت پدرانه ات برای تویی که عشق را هدیه می دهی و می آموزی.
پدر، ستون استوار خانه، سایهای بلند که در پسِ خستگیهایش، عشق را بیصدا معنا میکند.
پدرم گفت :
دخترم تو گم شده ای !
تو در میان حجم کلمات
خود را جا گداشته ای
در میان انبوه واژه های بارانی
درد کشیدی
شکوفه دادی
قد کشیدی
باریدی و
بی خبر از بهار شدی
پنجره ی امید را بگشای
میان این همه بغض واشک
لبخند بزن...
پـבر همان امیـבیست براے ـבختر کـہ ذرـہ ذرـہ وجوـבش از جنس کوـہ است ، بایـב براے ـבستان پینـہ بستـہ تارهاے سـ؋ـیـב פּ ـ؋ــבاکاریش
نشستـہ سجـבـہ کرـב
همانا پـבر قابل ستایش است …
قلب تو جزیره ای ناشناخته است
و من هر روز در پی کشف آنم
برای من مقدسی
مثل پرچم وطنم
برای تو باید جنگید
برای تو باید جان داد
کوثرمرادی فر❤
خیابان نفس نفس می زد، باران نزدیک که می شد از حرارت نفس ها بخار می شد.
از آسمان صدای گریه اش می آمد .
میگفت جان پدر نشد آنطور که میخواهم از تو مواظبت کنم
اما تو قول بده مرا نزد الله رو سفید کنی