پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
رنج ما ،بیش از تواناین دل رنجور بود......
دی ماهی یعنیساده و دوست داشتنیبا افاده و عشق مدخاص و تو دل بروضعیف و رنجوراحساساتی و حساسبا آرزوهای قشنگ و کوچک...
اگر بتوانم دلی را از شکستن باز دارم ؛بیهوده نزیستهام !اگر بتوانم رنجی را بکاهمیا دردی را مرهم نَهَمیا مرغکی رنجور را به آشیانه باز آورم ؛حاشا حاشا ، که بیهوده نزیستهام !...
پدرم گاه صدا میزندم شعر سپید!بس که آشفته و رنجور و به هم ریخته ام...