دیریست که دل ، آن دل دلتنگ شدن ها بی دغدغه تن داده به این سنگ شدن ها آه ای نفس از نفس افتاده! کجا رفت در نای نی افتادن و آهنگ شدن ها ؟ کو ذوق چکیدن ز سر انگشت جنون ، کو؟ جاری به رگ سوختهی چنگ شدن...
سر خوشم، این ناگهان مستی ز بوی جام کیست؟ شعله می ریزد زبانم، بر زبانم نام کیست؟