دیگه با کسی ندارم حرفی که بزنم به فکر اینم که شعری رقم بزنم بریدم ز همه ، جدا خلوتی دارم شعر میخوانم و دفتر ورق بزنم خیال گل خشکیده لای دفتر دارم غرق خیال بودم در خیال تو غلت بزنم آه من دیوانه چقدر از تو خاطره دارم آمدم...