سلام تپش هایِ تنِ سوزانِ من! این روز ها در هر تپش، به زنده بودنم شک میکنم؛ بعد آرام دستم را رویِ سینه میگذارم تا باز هم بودنت را حس کنم و بتوانم به زندگی ادامه دهم... حالِ شهر خوب نیست، حالِ آدم هایِ شهر هم خوب نیست... و می...