پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
تلخ شد این زندگی بعد از تو ای شیرین من!تا همیشه “بی” ستون کردی تن این مرد را...
پر شد از غم زندگی ، پاییز جانِ من نیاحالِ من خوش نیست باور کن،نگو دیگر چرازندگی همرنگِ آبان، خالی از مهرِ تو شدشد سراسر لحظه هایم آذرِ این ماجرامهر داری؟مهربانی ای بهارِ سوخته؟!بر دلم باید بماند حسرتی بی انتها؟!گرگ بودی در لباسِ میش ای مردم فریبعاشقی هایت دروغ و وعده هایت نابجاهرکه را عاشق نمودی داغ شد سهمِ دلشبوی تو تا می رسد هم غصه دارم هم عزابارها دادم تورا بر جانِ آبانت قسمتا که برگردانی ام معشوقه ی پاکِ مرا...