سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
بابام افتاده تو جوب زنگ زده به من فحش میده...می گم چی شده ؟ میگه افتادم تو جوبمی گم چرا به من فحش میدی؟میگه وقتی افتادم داشتم به آینده نا معلوم تو فکر میکردم...
ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺩﯾﮕﻪ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﻓﺤﺶ میدن ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﮔﻔﺖﻣﺮﺍﻋﺎﺕ ﮐﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭘﺴﺮ ﻧﺸﺴﺘﻪ...
یکی از خصوصیات رفیق واقعی اینه که ...وقتی بهشون فحش میدی ناراحت نمیشناول میخندن و بعد یک فحش بدتر میدن...
دیگر برایم کاملا روشن بود که بخش عمده بدبختی انسان به نادرستی راهش بستگی دارد. اگر هنگام راه رفتن کفش آدم خیلی تنگ یا گشاد باشد، پس از طی چند کیلومتر، زمین و زمان را به باد فحش و ناسزا میگیرد !اما آنچه از درکش عاجز بودم این بود که چرا آدمها از همان اول کفشی مناسب پایشان نمیکنند ؟!...
اگه رفیقی داری که ....بدبختیاتو واسش تعریف میکنی و با همدیگه به این زندگی فحش میدین میشه گفت زندگی هنوزم قشنگیاشو داره...
من خودم به قدر کافی انسان شناس هستم تا این را بفهمم که طی پنجاه سال آتی قضاوت درباره ی من از این رو به آن رو می شود و بعداً نام پسرت در شکوه و عظمتی توأم با احترام واقعی خواهد درخشید،به خاطر همان چیزی که تاکنون با من آنها به سهم خود بدرفتاری کرده اند و به خاطرش فحش و ناسزا خورده ام....
بسته راه نفسم بغض و دلم شعلهور استچون یتیمی که به او فحش پدر داده کسی...
همه ی ما یه رفیق داریم که ابراز احساساتش با فحشه...