دیگر خسته شدم از کنارهم چیدن واژه ها بیان دلتنگی روزهایم از زبان شعرها نه شنبه میخواهم نه یکشنبه یا آخرهفته های عاشقانه هیچ کدام را نمیخواهم فقط تو...! لطفا بیا...
به دنبال خوشبختی میگردم دستانت کجاست...؟ تا بار دیگر لمس کنم...
نفس میکشم.... هوای بودنت را... دَم و بازدمِ عطر... حضورَت ... دیوانه ام می کند..!!️
زودتر از گنجشک ها و نارون ها بیدار میشوم تا با لمس تنت اولین نظاره گر طلوع خورشید چشمانت باشم هرروز من با گرمی نفسهای تو زیباست
وقتی که هرصبح چشم می گشایی و من دل می دهم به نگاهت زبانم بندمی آید، واژه ها رنگ می بازند وفقط ساده می گویم ای بهانهی خوبِ بیداری
آغوش بگشا تا در بالین تو پرده از راز شب بردارم ...
تو بهانه زیبا برای تکرار نفس کشیدن هر روز منی