گفت :مادر جان اگر روزی رفیقی مهربان آمد زِ تو پرسید فلانی کو؟؟ بگو: نا خود آگاه شبی جان داد!!! اما تا لحظه آخر چنین میگفت رفیقانم،عزیزانم
به راز گفتم با دل، ز خاطرش بگذار جواب داد فلانی ازان ماست هنوز