شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
گفت :مادر جاناگر روزی رفیقی مهربان آمد زِ تو پرسید فلانی کو؟؟بگو: نا خود آگاه شبی جان داد!!!اما تا لحظه آخر چنین میگفت رفیقانم،عزیزانم...
به راز گفتم با دل، ز خاطرش بگذارجواب داد فلانی ازان ماست هنوز...